کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بمباران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بمباران
لغتنامه دهخدا
بمباران . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) (این کلمه به قیاس با سنگباران و گلباران و با عنایت به کلمه ٔ بمباردمان فرانسه ساخته شده است ). مخفف بمب باران و به معنی بمباردمان فرانسه است . (از یادداشت مرحوم دهخدا). فروریختن بمب بر موضعی از راه هوا و بوسیله ٔ هواپیما ...
-
جستوجو در متن
-
بمباردمان
لغتنامه دهخدا
بمباردمان . [ ب ُ دُ ] (فرانسوی ، اِ) به توپ بستن . پرتاب کردن گلوله از توپ یا بمب بر موضعی . بمباران . و رجوع به بمباران شود.
-
گامبیه
لغتنامه دهخدا
گامبیه . [ ی ِ ] (اِخ ) لردجیمز. دریاسالار انگلیسی که کپنهاک را در سال 1807 م . بمباران کرد (1756 - 1833 م .).
-
اسفاکس
لغتنامه دهخدا
اسفاکس . [ اِ ] (اِخ ) بندری در تونس ، در کنار خلیج قابس ، دارای 40000 سکنه . فرانسویان بسال 1881م . آنجا را بمباران کردند. و رجوع به اسفاقس شود.
-
توپ و توپ بندی
لغتنامه دهخدا
توپ و توپ بندی . [ پ ُ ب َ ](حامص مرکب ) بمباران . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
توپ بندی
لغتنامه دهخدا
توپ بندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) بمباران (بمباردمان ). (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توپ بستن .رجوع به همین کلمه و توپ و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
لیاخف
لغتنامه دهخدا
لیاخف . [ خ ُ ] (اِخ ) صاحب منصب قزاق که مجلس شورا را او بمباران کرد به امر محمد علی شاه ، و عده ای از آزادی خواهان را بکشت .
-
کاس سن
لغتنامه دهخدا
کاس سن . [ س َ ] (اِخ ) (کوه ) کوهی واقع در جنوب ایتالیا، نزدیک «کاسینو» داری 519گز ارتفاع . به سال 529 «سن بنویی » در آنجا صومعه ای برای پیروان مسلک خود ساخت که در قرون وسطی بتمام عالم مسیحیت پرتو افکند و به سال 1944 بسبب یک بمباران شدید بکلی خراب گ...
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) (خان ) پسر عم مرحوم میرزا جهانگیرخان . یکی از آزادی طلبان . او در سن بیست وپنج سالگی در روز بمباران مجلس شورای ملی بقصد گرفتن توپ از قزاق از مجلس شورای ملی بیرون آمد و کشته شد.
-
بلفاست
لغتنامه دهخدا
بلفاست . [ ب ِ ] (اِخ ) پایتخت ایرلند شمالی و آن کرسی اولستر است . دارای 443670 تن جمعیت ، و بندرگاهی بطول 13/5 کیلومتر و کارگاههای بزرگ کشتی سازی . این شهر مرکز منسوجات ایرلند است و در سال 1941م . شدیداً بمباران هوایی شد. (از فرهنگ فارسی معین ) (از ...
-
کلن
لغتنامه دهخدا
کلن . [ ک ُ ] (اِخ ) شهری در آلمان که بر کنار رود رن واقع است و 645800 تن سکنه دارد و بوسیله ٔ رومیان بنا نهاده شده است . در این شهر کلیسای بزرگ و زیبائی که به سبک گوتیک ساخته شده وجود دارد. کارخانه های بافندگی ، شیمیایی ، آرد سازی ، آبجوسازی ، شیشه ...
-
تولن
لغتنامه دهخدا
تولن . [ ل ُ ] (اِخ ) شهر و بندری است در کشور فرانسه که بر کنار دریای مدیترانه واقع است . و 141100 تن سکنه دارد. این شهر یکی از بنادر نظامی و بازرگانی است و از شهرهای صنعتی به شمار می آید و در آنجا کارخانه ٔ کشتی سازی و دیگر صنایع سنگین تأسیس شده اس...
-
شیخ الرئیس
لغتنامه دهخدا
شیخ الرئیس . [ ش َ خُرْ رَ ] (اِخ ) قاجار، ابوالحسن میرزا متخلص به حیرت ، فرزند شاهزاده محمدتقی میرزا حسام السلطنه و نواده ٔ فتحعلیشاه . ولادت در تبریز 1264 هَ . ق . و فوت 1336 هَ . ق . وی سالها بکسب علوم متداول مشغول بود و در شمار دانشمندان عهد درآم...
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن . [ ژِ ] (اِخ ) (ایتالیایی : جِنُوا ) نام شهری در ایطالیا پایتخت لیگوری ، بندری بر ساحل خلیج ژِن از فروع دریای مدیترانه ، دارای 630000 تن سکنه و آن شهری باشکوه و دارای قصور عالیه و موزه های پرنفایس و بندری تجارتی است و بدانجا کارخانه های صنعتی و ک...