کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بل گیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بل گیری
لغتنامه دهخدا
بل گیری . [ ب ُ ] (حامص مرکب ) عمل بل گرفتن . (از فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به بل گرفتن شود.
-
واژههای مشابه
-
بل بل کردن
لغتنامه دهخدا
بل بل کردن . [ ب ِ ب ِ / ب َل ْ ل ُ ب َ ل ْ / ب َ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، سخت بسرعت و بگستاخی سخن گفتن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
کامپ بل
لغتنامه دهخدا
کامپ بل . [ ب ِ ] (اِخ ) توماس ... شاعر غنایی و انتقادی انگلیس است . در گلاسگو بدنیا آمد (1844-1777 م .).
-
کامپ بل
لغتنامه دهخدا
کامپ بل . [ ب ِ ] (اِخ ) لرد کلاید فیلدمارشال انگلیسی . درگلاسگو بدنیا آمد (1863-1792 م .). او کسی است که طغیان سیپای را سرکوب کرد.
-
کوچک بل
لغتنامه دهخدا
کوچک بل . [ چ ِ ب ِ ] (اِخ ) دهی از بخش گوران که در شهرستان شاه آباد واقع است و 280 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
سی بل
لغتنامه دهخدا
سی بل . [ ب ِ ] (اِخ ) ربةالنوع خاک بود که یونانیان او را مادر ژوپیتر، ژونو، نپتونوس و پلوتو می پنداشتند و برای او مخصوصاً گاومیش ، بز و خوک قربان میکردند. (تمدن قدیم ).
-
بل دادن
لغتنامه دهخدا
بل دادن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) در بازی بل و چفته ، اگر بل را با چفته طوری بزنند که طرف مقابل بتواند آن را در حال حرکت در هوا بگیرد، این عمل را بل دادن گویند. رجوع به بل و بل گرفتن شود.
-
بل کردن
لغتنامه دهخدا
بل کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، گوشها را بل کردن ، راست ایستانیدن گوش برای بهتر شنیدن . راست و پهن کردن گوش . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به بل و بله و بله گوش شود.
-
بل گرفتن
لغتنامه دهخدا
بل گرفتن . [ ب ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دولک یا توپ بازی چلتوپ را از هوا گرفتن . (از فرهنگ لغات عامیانه ). دولک را از هوا گرفتن . از هوا گرفتن دولک در بازی الک دولک که سبب بردن بازی است . از هوا گرفتن چیزی پرتاب کرده . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به...
-
بل شیرین
لغتنامه دهخدا
بل شیرین . [ ] (اِ) به شیرازی طراثیث است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویة). تراثیث . غلیون .
-
خمان بل
لغتنامه دهخدا
خمان بل . [ خ ُ مام ْ ب َ ] (اِ مرکب ) نوعی گیاه است . خمان . رجوع به خمان شود.
-
حل و بل
لغتنامه دهخدا
حل و بل . [ ح ِل ل ُ ب ِل ل ] (ص مرکب ، از اتباع ) مباح . (منتهی الارب ).
-
جرترود لوتلیان بل
لغتنامه دهخدا
جرترود لوتلیان بل . [ جْرج ِ ل ُ ب ِ ] (اِخ ) بانوی مستشرق انگلیسی (1868 - 1926 م .) که دیوان حافظ را به انگلیسی ترجمه کرده و مقدمه ٔ قابل تحسینی بر آن نوشته و درآن تاریخ زندگانی استاد شیراز و صفات او را تحقیق کرده است این ترجمه ٔ بعد از ترجمه هرمان ...