کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلکامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلکامه
لغتنامه دهخدا
بلکامه . [ ب ُ م َ / م ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: بل + کامه ) پرآرزو و بسیارکام .(برهان ). بسیارکام . (آنندراج ). آرزومند و مشتاق و دلگرم . (ناظم الاطباء). و رجوع به بُل شود : در پیش خود آن نامه چو بلکامه نهم پروین ز سرشک دیده جامه بر نهم .رودکی .
-
جستوجو در متن
-
بل
لغتنامه دهخدا
بل . [ ب ُ ] (پیشوند) به معنی بسیار است مانند بلهوس (بسیارهوس ) و بلکامه ، لیکن مفرد مستعمل نشده . و بعضی گفته اند که صحیح بوالهوس و بوالکامه است و این از باب کنیت است که در محاورات عرب مستعمل به معنی ملازم شی ٔ است پس بوالهوس و بوالکامه ، کسی که ملا...
-
بوالهوس
لغتنامه دهخدا
بوالهوس . [ بُل ْ هََ وَ ] (ع ص مرکب ) بترکیب لفظ «بو» که مخفف ابو باشد بمعنی پدر و صاحب . و الف و لام تعریف غلط است ، چرا که هوس لفظ فارسی است بمعنی آرزو.پس داخل کردن الف و لام بر او جائز نباشد بخلاف بوالفضول و بوالعجب و امثال آن که الفاظ عربی است ....
-
کامه
لغتنامه دهخدا
کامه . [ م َ / م ِ ] (اِ) کام و مراد و خواهش و مطلب و مقصد باشد. (برهان ) (غیاث ) (فرهنگ نظام ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) : کسی کآورد رازدل را پدیدز گیتی به کامه نخواهد رسید. ابوشکور بلخی .اگر ز آمدن دم زنی یک زمان برآید همه کامه ٔ بدگمان . فردوسی...