کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلوا
لغتنامه دهخدا
بلوا. [ ب َل ْ ] (از ع ، اِ) بلوی . زحمت . (غیاث اللغات ). مشقت : نزد عاشق درد و غم حلوا بودلیک حلوا بر خسان بلوا بود. مولوی .|| شورش . غوغا. هنگامه . ازدحام . || عدم انقیاد. سرکشی . (ناظم الاطباء). و رجوع به بلوی شود.
-
بلوا
لغتنامه دهخدا
بلوا. [ ب ُل ْ ] (اِ) در لهجه ٔ خراسانیان امروز، بالوایه ٔ قدما است یعنی پرستو. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
بلوع
لغتنامه دهخدا
بلوع . [ ب َ ] (ص ، اِ) بسیاربلعنده . || شراب . || اسم است دارویی را که بلعیده شود. (از ذیل اقرب الموارد). || قدر بلوع ؛ دیگی فراخ شکم . (منتهی الارب ). دیگ وسیع که هرچه درآن ریزند فروخورد. (از ذیل اقرب الموارد از تاج ).
-
جستوجو در متن
-
لامت بورن
لغتنامه دهخدا
لامت بورن . [ م ُ ب ُوْ رُ ](اِخ ) نام کرسی بخش از ولایت بلوا در ایالت (لوار - اِ - شر) به فرانسه . دارای راه آهن و 2671 تن سکنه .
-
پاردسو
لغتنامه دهخدا
پاردسو. [ دِ ] (اِخ ) ژان ماری . مشاور حقوقی و سائس فرانسوی . مولد بسال 1772م . (1185 هَ . ق .) در بلوا و وفات درسنه ٔ 1853م . (1269 هَ . ق .).
-
شلوغی
لغتنامه دهخدا
شلوغی . [ ش ُ ] (حامص ) (اصطلاح عامیانه ) جار و جنجال . هیاهو. آشوب . هرج و مرج . بی نظمی . شورش و بلوا. (یادداشت مؤلف ). || ازدحام . (فرهنگ فارسی معین ) (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
ناراحت
لغتنامه دهخدا
ناراحت . [ ح َ ] (ص مرکب ) در تداول ، ناآرام . بی آرام . که آرام و مطیع نیست . آشوب طلب . فتنه انگیز. طاغی . سرکش که آشوب و بلوا به پا می کند. شرانگیز. که آرام نمی گیرد. || که در آن راحت و آسایش نیست . که در آن نمی توان راحت بود: جای ناراحت . لباس نا...
-
ناامنی
لغتنامه دهخدا
ناامنی . [ اَ ] (حامص مرکب ) عدم امنیت . نبودن ایمنی و آرامش و نظم و ثبات . آشوب و بلوا. || صاحب منتخب اللغه در معنی دغدغه آرد: تردد و تشویش خاطر و ناامنی .
-
لوئی
لغتنامه دهخدا
لوئی . (اِخ ) لوئی دوازدهم ، ملقب به لو پر دو پوپل (پدر مردم ) فرزند شارل ، دوک دُرلئان و ماری دوکلو و کوچکترین نواده ٔ شارل پنجم .مولد بلوا بسال 1462 و وفات کمی پس از سال 1515م .
-
استفان
لغتنامه دهخدا
استفان . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) یکی از پادشاهان انگلستان . اصلاً از خاندان بلوآ مادر او دختر گیم فاتح بود... و با یکی از کنتهای بلوآ ازدواج کرده بود. مولد وی 1105 م . است و بهنگام وفات هانری اوّل پادشاه انگلستان بسال 1135 م . تخت و تاج آن مملکت را تصاحب ک...
-
لوار
لغتنامه دهخدا
لوار. (اِخ ) نام شطی به فرانسه که از قله ٔ ژربیه دوژنک به سِون سرچشمه گیرد و لاپوی ، روئن نِور، کسن وژین ، اُرلئان ، بلوا، آمبوآز، تور، سومور، آنسنی ،نانت ، پمبوف و سن نازر را سیراب کند و پس از پیمودن مسیری به درازای 980هزار گز به اقیانوس اطلس ریزد.
-
باتاو
لغتنامه دهخدا
باتاو. (اِخ ) نام یکی از اقوام قدیم ژرمن است که در طرف مغرب رود رین و جهات هلند ساکن بودند و به جسارت و دلاوری معروف بودند و محاربات بسیار با رومیان کردند، حتی پس از قبول تابعیت هم بشورش و بلوا میپرداختند. سرانجام در قرن سوم م . فرانکها آنان را مغلوب...
-
پاپن
لغتنامه دهخدا
پاپن . [ پ َ ] (اِخ ) دنی . طبیعی دان فرانسوی مولد بسال 1647 م . مطابق با 1082 هَ . ق . در بلوآ و وفات بسال 1714 م . (1126 هَ . ق .). وی نخستین کس است که قوه ٔ محرکه ٔ بخار را شناخت . و چون از مذهب پروتستان پیروی میکرد بر اثر الغاء فرمان نانت از فران...