کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلهة
لغتنامه دهخدا
بلهة. [ ] (اِخ ) مؤنث بلهان . کنیزک راحیل بود که دان و نفتالی را برای یعقوب تولید نمود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
واژههای همآوا
-
بلحة
لغتنامه دهخدا
بلحة. [ ب َ ح َ ] (ع اِ) اِست و دبر، و به جیم معجم افصح است . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). و رجوع به بلجه شود.
-
بلحة
لغتنامه دهخدا
بلحة. [ ب َ ل َ ح َ ] (ع اِ) واحد بَلَح ، یعنی یک غوره ٔ خرما. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، بَلَحات . (ناظم الاطباء). رجوع به بَلَح شود.
-
جستوجو در متن
-
بلهان
لغتنامه دهخدا
بلهان . [ ] (اِخ ) پرستار راحیل که یعقوب او را بزنی کرد. (یادداشت مرحوم دهخدا). در قاموس کتاب مقدس «بلهه » ضبط شده است . رجوع به بلهه شود.
-
بالة
لغتنامه دهخدا
بالة. [ ] (اِخ ) شهری است در یهودیه که در یوشع بلهه و بلعه خوانده شده است و آن دیرالبلح می باشد که نزدیکی غزء واقع است . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
اشترقفا
لغتنامه دهخدا
اشترقفا. [ ] (اِخ ) این کلمه در فهرست رجال تاریخ گزیده ضبط شده و در متن تاریخ چنین آمده است : یهودا، لاوی ، روقین ، شمعون ، مساخارذ، بالون ، دان ، حاد، مفتایل ، اشترقفا، ابنیامین . این یازده پسران یعقوب علیه السلام اند ایشان را اسباط خوانند. (تاریخ گ...