کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلندبالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلندبالا
لغتنامه دهخدا
بلندبالا. [ ب ُ ل َ ] (ص مرکب ) بلند. بلندقامت . (ناظم الاطباء). دارای قامت بلند. آنکه قامتی کشیده دارد. بلنداندام . طویل القامة. بالابلند. جَبّار. طُرموح . عِبَّم . عِلطَوس . عَلهَب . عَوسَن . عَوهَق . غِدَفل . مِلواح : ملک زاده ای را شنیدم که کوتاه...
-
جستوجو در متن
-
بلندبالایی
لغتنامه دهخدا
بلندبالایی . [ ب ُ ل َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بلندبالا. بلندقدی . بلندقامتی . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بلندبالا شود.
-
طویل القامة
لغتنامه دهخدا
طویل القامة. [ طَ لُل ْ م َ ] (ع ص مرکب ) بلندبالا. دراز بالا.
-
طرموح
لغتنامه دهخدا
طرموح . [ طُ ] (ع ص ) بلندبالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عبم
لغتنامه دهخدا
عبم . [ ع ِب ْ ب َ ] (ع ص ) بلندبالا تن دار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به عبام شود.
-
غصلب
لغتنامه دهخدا
غصلب . [ غ ُ ل ُ ] (ع ص ) بلندبالا(ی ) مضطرب خلقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الطویل المضطرب . (اقرب الموارد).
-
جسر
لغتنامه دهخدا
جسر. [ ج ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِجَسور، بمعنی دلیر بلندبالا. جُسُر. (منتهی الارب ).
-
جسر
لغتنامه دهخدا
جسر. [ ج ُ س ُ ] (ع ص ،اِ) ج ِ جَسور، بمعنی دلیر بلندبالا. (منتهی الارب ).
-
درازهیکل
لغتنامه دهخدا
درازهیکل . [ دِ هََ / هَِ ک َ ] (ص مرکب ) آنکه هیکلی دراز دارد. (از یادداشت مرحوم دهخدا). بلندبالا. بلندقامت .
-
قعاسب
لغتنامه دهخدا
قعاسب . [ ق ُ س ِ ] (ع ص ) درازبالا. (منتهی الارب ). بلندبالا. (آنندراج ). طویل . (اقرب الموارد).
-
عمدان
لغتنامه دهخدا
عمدان . [ ع ُم ْ م َ ] (ع ص ) بلندبالا. (منتهی الارب ).طویل و مؤنث آن عمدانة باشد. (از اقرب الموارد).
-
عمدانة
لغتنامه دهخدا
عمدانة. [ ع ُم ْ م َ ن َ ] (ع ص ) تأنیث عمدان . زن بلندبالا. رجوع به عمّدان شود.
-
علطوس
لغتنامه دهخدا
علطوس . [ ع ِ طَ ] (ع ص ) مرد بلندبالا. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ماده شتربرگزیده ٔ هوشیار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
عوسن
لغتنامه دهخدا
عوسن . [ ع َ س َ ] (ع ص ) بلندبالا بااندک کوزپشتی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شخص دراز که در او اندکی خمیدگی باشد. (از اقرب الموارد).