کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلغند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلغند
لغتنامه دهخدا
بلغند. [ ب ُ غ ُ ] (ص ) فراهم آورده و بر بالای هم نهاده . (برهان ) (آنندراج ). جمعنموده و بالای هم نهاده و فراهم آمده . (هفت قلزم ). بلغد. بلغده . بلغنده . و رجوع به بلغنده شود.
-
جستوجو در متن
-
بلغد
لغتنامه دهخدا
بلغد. [ ب ُ غ ُ ] (ص ) جمعنموده و بالای هم نهاده و فراهم آمده . (از برهان ) (هفت قلزم ) (از ناظم الاطباء). بلغده . بلغند. بلغنده . (آنندراج ). و رجوع به بلغده و بلغنده شود.
-
بلغده
لغتنامه دهخدا
بلغده . [ ب ُ غ ُ دَ / دِ ] (ص ) فراهم آمده و جمعنموده و بربالای هم چیده . (از برهان ) (آنندراج ). بلغد. بلغند. بلغنده . و رجوع به بلغنده شود.
-
بلغنده
لغتنامه دهخدا
بلغنده . [ ب ُ غ ُ دَ / دِ ] (ص ) فراهم آورده و بربالای هم نهاده . (برهان ) (آنندراج ). بلغند. بلغد. بلغده : بدین بند و زندان به کار و به دانش به بلغنده باید همی نامداری .ناصرخسرو.
-
بوالهوس
لغتنامه دهخدا
بوالهوس . [ بُل ْ هََ وَ ] (ع ص مرکب ) بترکیب لفظ «بو» که مخفف ابو باشد بمعنی پدر و صاحب . و الف و لام تعریف غلط است ، چرا که هوس لفظ فارسی است بمعنی آرزو.پس داخل کردن الف و لام بر او جائز نباشد بخلاف بوالفضول و بوالعجب و امثال آن که الفاظ عربی است ....