کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
بُلال
لغتنامه دهخدا
بُلال . [ ب ُ ] (ع اِ) آب . (منتهی الارب ). ماء. (اقرب الموارد). بَلال . بِلال . رجوع به بَلال شود.
-
جستوجو در متن
-
بلالانه
لغتنامه دهخدا
بلالانه . [ ب ِ ن َ / ن ِ ] (ق ) مانند بلال . چون حضرت بلال مرد صالح و بی تکلف بودن . پس از بلالانه مراد صالحانه و بی تکلفانه باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).بلال مانند. چون بلال . و رجوع به بلال بن رباح ... شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) کنیت ابن بلال علی بن بلال بن معاویه ... رجوع به ابن بلال ابوالحسن علی ... شود.
-
شیربلال
لغتنامه دهخدا
شیربلال . [ ب َ ] (اِ مرکب ) بلال یعنی ذرت که هنوز دانه ها سخت نکرده باشد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به بلال شود.
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) بلال . مؤذن رسول صلوات اﷲعلیه . صحابی است و بعضی کنیت او را ابوعبدالکریم گفته اند. رجوع به بلال مؤذن .... شود.
-
ابومعاذ
لغتنامه دهخدا
ابومعاذ. [ اَ م ُ ] (اِخ ) بلال بن ازهر. رجوع به بلال بن ازهر شود.
-
حبشی
لغتنامه دهخدا
حبشی . [ ح َ ب َ ] (اِخ ) رجوع به بلال حبشی شود.
-
ابوعبدالکریم
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالکریم . [ اَ ع َ دِل ْ ک َ ] (اِخ ) بلال . مؤذن رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم . و او را کنیت های دیگر نیز گفته اند. رجوع به بلال ... شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن رباح الحبشی مکنی به ابورویحة. برادر بلال مؤذن پیغمبر صلی اﷲ علیه و علی آله و سلم است . ابن سعید به نقل عازم خبرداد که عبدالواحدبن زیاد حدیث کرد که برادر بلال زنی از زنان عرب را خواستگاری کرد پس گفتند اگر بلال حاضر شد، او را ...
-
ابورویحه
لغتنامه دهخدا
ابورویحه . [ اَ رُ وَ ح َ ] (اِخ ) حبشی . برادر بلال مؤذن رسول است .
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َدِرْ رَ ما ] (اِخ ) بلال بن حارث المزنی صحابی است .
-
ابوعروه
لغتنامه دهخدا
ابوعروه . [ اَ ع ُ وَ ] (اِخ ) جریر. از او سلیمان بن بلال حدیث کند.
-
ابوعمرو
لغتنامه دهخدا
ابوعمرو. [ اَ ع َم ْرْ ] (اِخ ) بلال بن سعید. از روات است .
-
ابوطارق
لغتنامه دهخدا
ابوطارق . [ اَ رِ ] (اِخ ) ازدی . او از بلال و از او یزیدبن ابی زیاد روایت کند.