کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلاارادة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلاارادة
لغتنامه دهخدا
بلاارادة. [ ب ِ اِ دَ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + اراده ) بدون اراده . بی خویشتن . مقابل بااراده . (از فرهنگ فارسی معین ). مقابل ارادی . غیرارادی . سهواً. ندانسته . نفهمیده . نه برقصد.
-
جستوجو در متن
-
نخواسته
لغتنامه دهخدا
نخواسته . [ ن َ خوا / خا ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب )ناخواسته . || (ق مرکب ) بلااراده . بلاعمد.
-
بی قصد
لغتنامه دهخدا
بی قصد. [ ق َ ] (ص مرکب ) (از: بی + قصد) بی اختیار. بلااراده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اضطراراً و باکراه . (منتهی الارب ). || ناگهان . (آنندراج ). رجوع به قصد شود. || بی نشان . بی علامت . مجهول . رجوع به قرینه شود.
-
ندانسته
لغتنامه دهخدا
ندانسته . [ ن َ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نادانسته . مقابل دانسته . رجوع به دانسته شود. || نشنیده . پی نبرده . نفهمیده : بگفتا خموش ای برادر بخفت ندانسته بهتر که دشمن چه گفت . سعدی . || مجهول : دانست باید این و جز این را نیزدانسته به بود ز ندانسته...
-
اریسته
لغتنامه دهخدا
اریسته . [ اَ ت ِ ] (اِخ ) آریسته . در اساطیر یونانی پسر افولون و مادر او پری مسماة به سیرِن بود. وی تربیت زنبورعسل را بمردم آموخت وطبق اساطیر یونانی او بلااراده موجب مرگ اریدیس زوجه ارفاؤس گردید و پریان که هواخوه اریدیس بودند بانتقام وی همه ٔ زنبور...
-
درور
لغتنامه دهخدا
درور. [دُ ] (ع مص ) ریزان کردن آسمان باران را. (از منتهی الارب ). جاری شدن باران از آسمان . (از اقرب الموارد).فرودآمدن باران . (تاج المصادر بیهقی ). فرودآمدن آب .(دهار). || روان و گرم گردیدن بازار. || نرم شدن چیزی . || بر ناخن گردیدن تیر. (از منتهی ا...
-
خروج
لغتنامه دهخدا
خروج . [ خ َ ] (ع ص ) اسب درازگردن که بگردن خود افسار را که در لگامش باشد بشکند. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). ج ، خُرُج . || ناقه که از شتران در گوشه ای نشیند. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس )...
-
ناخواست
لغتنامه دهخدا
ناخواست . [ خوا / خا ] (ن مف مرکب ) بلااراده .(حاشیه ٔ برهان چ معین ). به معنی بی طلب باشد. (برهان قاطع) (انجمن آرا). طلب نشده . درخواست ناشده . خواهش ناکرده . (ناظم الاطباء). نخواسته . || (مص مرخم ) کراهت . نخواستن . عدم رغبت . بی میلی : جرمی که ازت...
-
استرخاء
لغتنامه دهخدا
استرخاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سست شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). ثَملطَة. ثَلْمطَة. رهل . (بحر الجواهر). || نرم گشتن . || سستی . نرمی . (منتهی الارب ). سست شدن . (بحرالجواهر). لسی . رخوت . لمسی . || فروهشتگی . (منتهی الارب ). فروگذ...
-
بلا
لغتنامه دهخدا
بلا. [ ب ِ ] (ع پیشوند) (از: حرف جر «ب » + حرف نفی «لا») کلمه ٔ نفی مأخوذ از عربی ، یعنی بی و بدون ، و چون این کلمه را بر سر اسمی درآورند، اسم معین فعل میگردد مانند بلاتوقف ، بلاخلاف ، بلاشبهه ... (از ناظم الاطباء). این کلمه بر سر اسماء و مصادر عربی...
-
مژه
لغتنامه دهخدا
مژه . [ م ُ / م ِ ژَ / ژِ / ژ ژَ ] (اِ) موی پلک چشم . مژگان . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از برهان ). هُدُب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). هُذب . (اقرب الموارد). شعر اشفار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام هر یک از موهای در کنار آزاد پلکها که در سه ...
-
مراد
لغتنامه دهخدا
مراد. [ م ُ ] (ع اِ) (از «رود») نعت مفعولی از اِرادة. آرزو. کام . خواسته . بویه . خواهش : چون جامه ٔ اشن به تن اندر کند کسی خواهد ز کردگار بحاجت مراد خویش . رودکی .بقا بادش چنان کو را مراد است همی تا چرخ گردون را مدار است . عنصری .رزبان برزد سوی رز گ...