کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بقران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بقران
لغتنامه دهخدا
بقران . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَقَرة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
حجر بقران
لغتنامه دهخدا
حجر بقران . [ ح َ ج َ رِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجر سماوی . حجارة الجو . حجر بقرانی . رجوع به حجرالصواعق و احجار ساقطه و حجارة الجو شود.
-
جستوجو در متن
-
ابن الجنید
لغتنامه دهخدا
ابن الجنید. [ اِ نُل ْ ج ُ ن َ ] (اِخ ) او راست کتاب الامثال ، راجع بقرآن . (ابن الندیم ).
-
حجر بقرانی
لغتنامه دهخدا
حجر بقرانی . [ ح َ ج َ رِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حجر بقران شود.
-
ابومقسم
لغتنامه دهخدا
ابومقسم . [ اَ م ِ س َ ] (اِخ ) او راست : کتاب الأنوار (راجع بقرآن ). (ابن الندیم ).
-
حجر سماوی
لغتنامه دهخدا
حجر سماوی . [ ح َ ج َ رِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حجر بقرانی . حجر بقران . حجارة الجو . حجرالصواعق .
-
اقرء
لغتنامه دهخدا
اقرء. [ اَ رَءْ ] (ع ن تف ) اسم تفضیل از قرائت . مقری تر. خواننده تر. داناتر بقرآن . آشناتر بقرائت قرآن و علوم آن . قال ابن کثیر: کان الصدیق اقرء الصحابة؛ ای اعلمهم بالقرآن . (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 29).
-
پیمان گرفتن
لغتنامه دهخدا
پیمان گرفتن . [ پ َ / پ ِگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اخذ میثاق . عهد گرفتن . پیمان بستن : بگیر از نفس خود پیمان به آن قسمی که فرستاده شده است بسوی تو. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313). یا واگذارم چیزی را از آنها که پیمان گرفته ام ...ایمان نیاورده ام بقرآن بزرگ...
-
سراج
لغتنامه دهخدا
سراج . [ س ِ ] (ع اِ) چراغ . (غیاث ) (مهذب الاسماء)(دهار) (آنندراج ) (منتهی الارب ) : و اذکارها فرعاً بعثه سراجاً. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298).گفتم که بقرآن در پیداست که احمدبشّیر و نذیر است و سراجست و منور. ناصرخسرو.و رأیت سراجاً فیه دهن . (حکمت اشر...
-
سنگ آسمانی
لغتنامه دهخدا
سنگ آسمانی . [ س َ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) سنگی که از آسمان افتاده باشد. سنگی که از آسمان بر زمین فرودمی آید. از مطالعاتی که بر روی ساختمان این نوع سنگها بعمل آمده ترکیب اصلی آنها کاملاً شبیه سنگهای معدنی زمین است و در اکثر آنها املاح و اکسیدهای...
-
اشک ریزان
لغتنامه دهخدا
اشک ریزان . [ اَ ] (نف مرکب ) چشمی که اشک بسیار می افشاند. (ناظم الاطباء) : همه منکوب و پریشان و منخوب و اشکریزان و حیران . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 455).بریحان نثار اشکریزان بقرآن و چراغ صبح خیزان . نظامی .سلطان سریر صبح خیزان سرخیل سپاه اشکریزان . نظ...
-
کفاره
لغتنامه دهخدا
کفاره . [ ک َف ْفا رَ / رِ ] (از ع ، اِ) کفارت . کفارة : کفاره ٔ شرابخوریهای بی حساب هشیار در میانه ٔ مستان نشستن است . صائب .صد کعبه خلیل گو بنا کن کفاره ٔ بت شکستنی نیست . میرغفور لاهیجی (از آنندراج ).- کفاره دادن ؛ انجام دادن عملی که بدان گناهان ...
-
ابوالعلاء
لغتنامه دهخدا
ابوالعلاء. [ اَ ب ُ ل ع َ] (اِخ ) حسن بن احمدبن حسن بن احمدبن محمدبن سهل بن سلمه ٔ عطار از مردم شهر همدان . او در نحو و لغت و علوم قرآن و حدیث و زهد و نیکو طریقتی و تمسک به سنن ، امام وقت خویش بود. وجوه قراآت به بغداد از حسین دبّاس و هم در اصفهان از ...