کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بقة
لغتنامه دهخدا
بقة. [ ب َ ق ْ ق َ ] (ع اِ) پشه ، و منه المثل : اصغر من عین بقة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به بَق َّ و (زمخشری ) شود. || شپش پهنا سرخ بدبو. ج ، بَق َّ. || زن بسیاراولاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
بقة
لغتنامه دهخدا
بقة. [ ب َق ْ ق َ ] (اِخ ) موضعی نزدیک حیره یا نزدیک هیت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) . || نام زنی و به این معنی اخیر بدون الف و لام است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). نام زنی . (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
بقه
لغتنامه دهخدا
بقه . [ ب ُق َ / ق ِ ] (اِ) گاو تخمی . گاو نری که از آن برای تولید مثل استفاده میکنند . (فرهنگ فارسی معین ). گوساله . (مؤید الفضلاء ص 185).
-
واژههای همآوا
-
بقط
لغتنامه دهخدا
بقط. [ ] (ع مص ) چسباندن . متصل کردن با چسب . (دزی ج 1 ص 103).
-
بقط
لغتنامه دهخدا
بقط. [ ب َ ] (ع اِ) قماش و متاع خانه . (ناظم الاطباء). قماش خانه . (منتهی الارب ). رخت و متاع خانه . (آنندراج ).
-
بقط
لغتنامه دهخدا
بقط. [ ب َ ] (ع مص ) گرد آوردن کالایی را و ضبط نمودن آنرا. (ناظم الاطباء). فراهم آوردن متاع و یکجا کردن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || تفرقه ٔ متاع ، از اضداد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پراکنده و متفرق نمودن چیزی را. (ناظم الاطباء). ...
-
بقط
لغتنامه دهخدا
بقط. [ ب ِ ق َ ] (ع اِ) ثمری که در وقت بریدن از خطای داس بیفتد. || پاره ٔ چیزی . || (اسم جمع) گروه مردم و جماعت متفرق . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
بغت
لغتنامه دهخدا
بغت . [ ب َ ] (ع ق ) ناگاه .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بَغتَة. بَغتَةً. (منتهی الارب ). و رجوع به دو کلمه ٔ مذکور شود.
-
بغت
لغتنامه دهخدا
بغت . [ ب َ ] (ع مص ) ناگاه آمدن کسی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). ناگاه درآمدن کسی را. (از ناظم الاطباء). || مرگ ناگهان کسی را فرا گرفتن . ناگهان مردن و فعل آن بصورت مجهول آید. (از دزی ج 1 ص 101).
-
بغة
لغتنامه دهخدا
بغة. [ ب ُغ ْ غ َ ] (ع اِ) مؤنث بغ. شتر ماده ٔ ریزه . (منتهی الارب ). در تداول دهقانان گاو نر. (یادداشت لغتنامه ).
-
بقت
لغتنامه دهخدا
بقت . [ ب َ ] (ع مص ) آمیختن قروت را. (منتهی الارب ). آمیختن کشک را. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
خبقة
لغتنامه دهخدا
خبقة. [ خ ِب ْ ب ِ ق َ ] (ع ص ) شتر ماده گشاده گام . (از منتهی الارب ).این صفت همواره با موصوف خود یعنی ناقه استعمال میشود. زنان عرب در ترقیص اطفال خود میگویند: «خبقه خبقه ترق عین بقة» و این عبارت آنها بصورت «حُزُقَّة حزقه ترق عین بقة» نیز نقل شده اس...