کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بقاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بقاق
لغتنامه دهخدا
بقاق . [ ب َ ] (ع اِ) متاع ردی خانه . (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (منتهی الارب ). اسقاط متاع خانه . (از اقرب الموارد). || خس و خاشاک وادی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || نام مرغی بسیارآواز. بقاقة، یکی آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الار...
-
واژههای مشابه
-
بنات بقاق
لغتنامه دهخدا
بنات بقاق . [ب َ ت ُ ب َ ] (ع اِ مرکب ) شانه ٔ زنان . (از المرصع).
-
جستوجو در متن
-
بقاقة
لغتنامه دهخدا
بقاقة. [ ب َ ق َ ] (ع اِ) مرد بسیارگوی ، تاء برای مبالغه است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || واحد بقاق . یعنی : یک مرغ بسیارآواز. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به بقاق شود.