کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بفار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بفار
لغتنامه دهخدا
بفار. [ ب َ ] (اِ) چوبکی باشد که کفش دوزان مابین کفش و قالب گذارند و درودگران بوقت شکافتن چوب بر رخنه ٔ آن نهند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (صحاح الفرس ). و رجوع به بغاز و بفاز شود.
-
جستوجو در متن
-
بغان
لغتنامه دهخدا
بغان . [ ب َ ] (اِ) فانه و بفار و میخ چوبی . (ناظم الاطباء). و رجوع به بغار شود.