کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بغاز
لغتنامه دهخدا
بغاز. [ ب َ ] (اِ) چوبی که کفشگران مابین کفش و قالب گذارند و درودگران بوقت شکافتن چوب بر رخنه ٔ آن نهند، و به این معنی بجای حرف ثانی فا هم گفته اند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). چوبکی که در شکاف چوبی بکوفتن داخل کنند. (غیاث ). چوبی باشد که درودگران در...
-
بغاز
لغتنامه دهخدا
بغاز. [ ب ُ ] (ترکی ، اِ) = بوغاز. به اصطلاح جغرافیا قطعه ٔ بازومانندی ازدریا که تنگ گشته مابین دو قطعه زمین واقع گردد و دو دریا را بهم مرتبط کند مانند بغاز داردانل . (ناظم الاطباء). آبنای تنگ و تنگه ٔ دریا، بوغاز. (از فرهنگ نظام ). کلمه ترکیبست بمعن...
-
واژههای مشابه
-
باب قره بغاز
لغتنامه دهخدا
باب قره بغاز. [ ب ِ ق َ رَ ب ُ ] (اِخ ) در نواحی غربی قره بغاز است .
-
جستوجو در متن
-
چاتیل
لغتنامه دهخدا
چاتیل . (اِخ ) موضعی است در شمال اقلمیش از نواحی شرقی قره بغاز.
-
هلس پونت
لغتنامه دهخدا
هلس پونت . [ هَِ ل ْ ل ِ پُن ْ ] (اِخ ) نام قدیم بغاز (تنگه ٔ) داردانل است . (از ایران باستان ص 304). رجوع به داردانل شود.
-
کات تگا
لغتنامه دهخدا
کات تگا. [ ت ْ ت ِ ] (اِخ ) بغاز بین سوئد و دانمارک که بدریای شمال توسط «اسکاژراک » و بدریای بالتیک توسط «سوند» و «بلت » می پیوندد.
-
کاته گات
لغتنامه دهخدا
کاته گات . [ ت ِ ] (اِخ ) بغاز بین سوئد و دانمارک که به دریای شمال بوسیله ٔ «اسکاژراک » و به «بالتیک » توسط «سوند» و «بلتس ها» می پیوندد.
-
مضیق
لغتنامه دهخدا
مضیق . [ م َ ] (ع اِ) تنگه . بغاز. بوغاز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
استینیه
لغتنامه دهخدا
استینیه . [ ] (اِخ ) قریه ای است در وسط بغاز در ساحل روم ایلی ، میان امیرکوی و ینی کوی . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
داردانیه
لغتنامه دهخدا
داردانیه . [ ی ِ ] (اِخ ) داردانوس . نام شهری که در کنار بغاز داردانل و در مملکت تروآ قرار داشته است . رجوع به داردانوس شود.
-
بوغاز
لغتنامه دهخدا
بوغاز. (اِ) بغاز. (فرهنگ فارسی معین ). مأخوذ از ترکی . به اصطلاح جغرافیایی بازوئی از دریا را گویند که واقع شده است مابین دو زمین و مرتبط میکند دو دریا را بهم . (ناظم الاطباء). گلوگاه . مضیق . ج ، بواغیز. (یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به بغاز شود.
-
بشکطاش
لغتنامه دهخدا
بشکطاش . [ ] (اِخ ) قریه ٔ بزرگی است در ساحل بغاز استانبول و بمنزله ٔ محله ای از شهر قسطنطنیه بشمار است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
-
داردانل
لغتنامه دهخدا
داردانل . [ ن ِ] (اِخ ) بغازی است که دریای مرمره را با دریای اژه میپیوندد. نام قدیمی آن هلس پونت بوده است . شهر داردانوس که پیش از میلاد مسیح از جاهای معروف این ناحیه بود و جزء مملکت تروآ حساب می شد نام خود را به این بغاز داد. در کنار این بغازاز جانب...