کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بطول
لغتنامه دهخدا
بطول . [ ب ُ ] (ع مص ) بُطل . بُطلان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به دو مصدر مذکور شود. باطل شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ناچیز شدن . (آنندراج ). ناچیز و ضایع شدن . تباه شدن .
-
واژههای مشابه
-
متعاﷲالمسلمین بطول بقائه
لغتنامه دهخدا
متعاﷲالمسلمین بطول بقائه . [ م َت ْ ت َ عَل ْ لا هَُل ْ م ُ ل ِ ن َ ب ِ ل ِ ب َ ءِه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خداوند مسلمانان را به درازی عمر او بهره مند سازد. خدا به او عمر دراز دهد. و رجوع به متعنااﷲ شود.
-
واژههای همآوا
-
بتول
لغتنامه دهخدا
بتول . [ ب َ ] (ع ص ) قطوع . قطعکننده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || منقطعه ٔ از زواج . (از اقرب الموارد). || پاک دامن . پارسا. (فرهنگ فارسی معین ). || زن دوشیزه که از مردان رغبت و حاجت خود بریده باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). زن دوشیزه و جداش...
-
بتول
لغتنامه دهخدا
بتول . [ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از داروهای جدید که عبارت است از سالیسیلات نفتول . (ناظم الاطباء).
-
بتول
لغتنامه دهخدا
بتول . [ ب ُ ] (اِ) پر آمدن دل باشد از چیزی . (از فرهنگ اسدی ) : اگر بتول گرفت از تو این دلم نه عجب بتول گیرد دل از حدیث ناپدرام .؟
-
جستوجو در متن
-
ژیمن
لغتنامه دهخدا
ژیمن . [ م ُ ] (اِخ ) نام شعبه ای از رود گارُن در فرانسه بطول 133 کیلومتر.
-
ژورا
لغتنامه دهخدا
ژورا. (اِخ ) نام سلسله ٔ جبالی بین فرانسه و سویس بطول 300 کیلومتر.
-
ابراهیم
لغتنامه دهخدا
ابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) (نهر...) نام رودی به شام در جنوب غربی طرابلس الشام و مصب آن بحر ابیض است و بطول 25 هزارگز.
-
تالیامانتو
لغتنامه دهخدا
تالیامانتو. (اِخ ) رودی است به شمال ایتالیا بطول 170هزار گز که از میان ونیز و تریست گذشته وارد دریای آدریاتیک می شود.
-
تاپاجس
لغتنامه دهخدا
تاپاجس . [ ج ُ ] (اِخ ) رودی در برزیل منشعب از ساحل یمین رود آمازن بطول 1500 هزار گز.
-
رابنیتز
لغتنامه دهخدا
رابنیتز. (اِخ ) نهری است در مجارستان که پس از طی مجرایی بطول 190 هزارگز از بالای شهر راب برودخانه ٔ راب می پیوندد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
سالات
لغتنامه دهخدا
سالات . (اِخ ) نهری است درجنوب غربی فرانسه با مجرائی بطول 75 هزارگز که به رودخانه ٔ گارن میپیوندد.