کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطور بیش از حد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اربقائی
لغتنامه دهخدا
اربقائی .[ اَ ب ُ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت نیشابور خراسان ، عده ٔ قراء 86، مساحت 20 فرسخ مربع، مرکز جمبزجوق . حد شمالی اَردوغش . حد شرقی طاغنکوه . حد جنوبی کوه و حد غربی سرولایت میباشد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 193).
-
کفغاج
لغتنامه دهخدا
کفغاج . [ ک َ ] (اِخ ) ظاهراً صورتی از قفقاز در بیت ذیل است : شاعران کم ارز و کم قیمت از حد بصره تا حد کفغاج . سوزنی .
-
لحا
لغتنامه دهخدا
لحا. [ ل ُ ](اِخ ) لُحاء. رجوع به لُحاء (اِخ ) شود : چون گندنا ز روی زمین دشمنان دین سر برزدند از حد چین تا حد لحا.سوزنی .
-
کویرات
لغتنامه دهخدا
کویرات . [ ک َ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت کاشان است . عده ٔ قری 23 و مساحت 20 فرسخ ، و جمعیت 17023 نفر و مرکز آن آران است . حد شمالی دریای نمک ، حد شرقی نطنز، حد جنوبی جوشقان استرک و حد غربی آن خاک قم است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 404).
-
سه هزار
لغتنامه دهخدا
سه هزار. [ س ِ هََ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ تنکابن در مازندران عده ٔ قری 12.مساحت 5 فرسخ . در میان حد شمالی خرم آباد، حد شرقی کلاردشت ، حد جنوبی بلوک طالقان و غربی دوهزار. جمعیت تقریبی آن 2340 تن است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ).
-
ارونق
لغتنامه دهخدا
ارونق . [ ] (اِخ ) از بلوکات مرند، دارای 46 قریه و 20 فرسنگ مسافت است . مرکز آن شبستر، حد شمالی مرند، حد شرقی رود قات ، حد جنوبی ایل مقدم مراغه و حدغربی از بلوک انزاب است . (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 160).
-
طسوج
لغتنامه دهخدا
طسوج . [ طَس ْ سو ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ دشتی ، در جنوب شرقی دهدشت ، طول 54 و عرض 15 کیلومتر، حد شمالی فراشبند، حد جنوبی سناوشنبد، حد شرقی محال چهارگانه ،حد غربی بلوک ، هوای آن گرم و اراضی آن بی آب و بیحاصل . مرکز و ناحیه ٔ آن تنگ باغ . (جغرافیای...
-
زاست
لغتنامه دهخدا
زاست . (اِخ ) نام ولایتی است . کسائی گوید : بگور تنگ سپارد ترا دهان فراخ اگرت مملکت از حد روم تا حد زاست . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 51).حاشیه ٔفرهنگ اسدی نخجوانی که تاریخ کتابت آن 766 هَ . ق . است مینویسد: زاست نام ولایتی است . «... چنانکه معلوم است ز...
-
مطلع
لغتنامه دهخدا
مطلع. [م ُطْ طَ ل َ ] (ع ص ) خبردار کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). || (اِ) برآمدنگاه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) .محل صعود. (از معجم متن اللغة). مأتی . (اقرب الموارد). || جای اطلاع یافتن از مکان بلند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (...
-
اسدآباد
لغتنامه دهخدا
اسدآباد. [ اَ س َ ] (اِخ ) ناحیتی از بلوک همدان . حد شمالی مهربان ، حد شرقی چهاربلوک ، حد جنوبی کنگاور و تویسرکان و حد غربی سُنقر. عده ٔ قری 124، جمعیت در حدود 37000 تن ، مرکز آن نیز اسدآباد که در راه همدان بکرمانشاه است و گردنه ٔ معروفی دارد که در م...
-
اسراف
لغتنامه دهخدا
اسراف . [ اِ ] (ع مص ) گزاف کاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). گزافه کاری . ایعاث . اقعاث . گزاف کردن . (زوزنی ). درگذشتن از حدّ میانه . از حدّ تجاوز کردن . افراط. زیاده روی .تبذیر. ابذار. اتلاف . گشادبازی . فراخ روی . از اندازه بگذشتن . تجاوز حدّ. مج...
-
خاکبیز
لغتنامه دهخدا
خاکبیز. (نف مرکب ) شخصی را گویند که خاک کوچه ها و بازارها را بجهت نفع خود جاروب کند و ببیزد. (برهان قاطع). بیزنده ٔ خاک : دی طفلک خاک بیزغربال بدست میزد بدو دست روی خود را می خست . شیخ ابوسعید (از آنندراج ).فلک خاک بیز است خاقانیاکه روزیت از این خاکد...
-
زبونی
لغتنامه دهخدا
زبونی . [ زَ ] (حامص ) ضعف و ناتوانی و سستی و عجز. || خواری و ذلت . (ناظم الاطباء). خوارشدگی . فرومایگی . قزم . (از منتهی الارب ). زیردستی . فاقد شوکت و موقع اجتماعی بودن . ضد محتشمی : چنین گفت از آن پس که بر دشت جنگ زبونیست بر کار کردن درنگ . فردوسی...
-
ارزویه
لغتنامه دهخدا
ارزویه . [ اُ ی َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در کرمان . حد شمالی آن اقطاع و ده سرد، حدّ جنوبی احمدی ، حدّ شرقی جیرفت و رودبار و حد غربی محال هفتگانه ٔ فارس . قشلاق ایل افشار و ییلاق ایلات احمدی فارس آنجاست . هوای آن در زمستان معتدل و باران بحد کافی است ول...
-
هرسین
لغتنامه دهخدا
هرسین . [ هََ ] (اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان کرمانشاهان است . این بخش در خاور شهرستان واقع شده حدود مشخصات آن به شرح زیراست : از طرف شمال به بخش صحنه ، از طرف خاور به شهرستانهای نهاوند و خرم آباد، از جنوب به شهرستان خرم آباد و از باختر همه جا امتداد ...