کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
انزیاغ
لغتنامه دهخدا
انزیاغ . [ اِ ] (ع مص ) میل کردن بطرف دیگر از جانب حق و اعتدال . (غیاث اللغات ).
-
باراندوز
لغتنامه دهخدا
باراندوز. [ اَ ] (اِخ ) نام رودی که از کوه سرحدی جمال الدین سرچشمه گرفته بطرف شمال جاری میشود و از قریه ٔ باراندوز گذشته از ماشقان بطرف مشرق رفته شعبه ای از باغ شیرِنی ضمیمه ٔ آن شده در جیران وارد دریاچه ٔ ارومیه میشود.
-
کتد
لغتنامه دهخدا
کتد. [ ک َ ت َ ] (اِخ ) کوهی است به مکة بطرف مَغَمَّس حرسهااﷲ تعالی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جیضة
لغتنامه دهخدا
جیضة. [ ج َ ض َ] (ع اِ) میل بطرف راست و چپ . (از اقرب الموارد).
-
سربالا
لغتنامه دهخدا
سربالا. [ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بطرف بالا. بسوی بالا. || فراز، مقابل نشیب و سرازیر و سرپائین . || کوه . (آنندراج ).
-
شانة
لغتنامه دهخدا
شانة. [ ن ن َ ] (ع اِ) مسیل آب بطرف دره و رودبار. ج ، شَوان ّ. (از معجم الوسیط).
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش ِ ] (اِخ ) نام جایگاهی است از طرف راست مصعد به مکه از سوی واقصه بطرف مغرب بر هفت میلی . (از معجم البلدان ).
-
لاتوربی
لغتنامه دهخدا
لاتوربی . (اِخ ) نام محلی به فرانسه که رود سن دوت از آن بطرف موناکو جاری است . (ایران باستان ج 2 ص 1457).
-
ابیض
لغتنامه دهخدا
ابیض . [ اَ ی َ ] (اِخ ) (رأس یا الرأس الَ ....) در ساحل سوریه به پانزده هزارگزی شهر صور بطرف جنوب ، دماغه ای است .
-
اقبالة
لغتنامه دهخدا
اقبالة. [ اِ ل َ ] (ع اِ) آن قسمت از گوش که بطرف رأس واقع است . || پارچه ٔ حریری که در گوش گوسپند کنند. (ناظم الاطباء).
-
ثقیب
لغتنامه دهخدا
ثقیب . [ ث ُ ق َ ] (اِخ ) راهی است به برسوی ثعلبیة بطرف شام . (از مراصد الاطلاع 104).
-
ثلیث
لغتنامه دهخدا
ثلیث . [ ث ُل ْ ل َ ] (اِخ ) محلی است برراه طی بطرف شام . (مراصد الاطلاع ).
-
تنوی
لغتنامه دهخدا
تنوی . [ ت َن ْ ] (ص ) آنکه چشمش بطرف بالا ثابت مانده . || شاخص . (ناظم الاطباء).
-
گردوبازی
لغتنامه دهخدا
گردوبازی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) عمل گردوباز. قسمی بازی گردو است . و آن چنان است که دو گردو را پهلوی یکدیگر می نهند یا چند گردو را دوبه دو به فاصله ٔ معین می چینند، سپس طرف بازی گردویی را که با کنار هر دو سبابه ٔ خود بطرف گردو غلطاند، اگر به گردوی طرف...
-
زیک مرده
لغتنامه دهخدا
زیک مرده . [ ] (اِخ ) این کلمه دو بار در انیس الطالبین بخاری آمده و در دیگر کتب جغرافیایی دیده نشده است : و به راه زیگ مرده بطرف نسف متوجه گردی . (انیس الطالبین نسخه ٔ کتابخانه ٔ مرحوم دهخدا ص 19). و براه زیک مرده بطرف نسف متوجه شدم . (انیس الطالبین ...