کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بضوضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بضوضة
لغتنامه دهخدا
بضوضة. [ ب ُ ض َ ] (ع مص ) تنک پوست و آکنده گوشت گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بضاضة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به همین مصدر شود.
-
واژههای همآوا
-
بذوذة
لغتنامه دهخدا
بذوذة. [ب ُذو ذَ ] (ع مص ) بدحال شدن . بذاذ. بذاذة. بذذ. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به بذاذ شود.