کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بصل نخاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ذنب نخاع مستطیل
لغتنامه دهخدا
ذنب نخاع مستطیل . [ ذَ ن َ ب ِ ن ُ ع ِ م ُ ت َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به بصل نخاعی شود.
-
نخاعی
لغتنامه دهخدا
نخاعی . [ ن َ / ن ِ / ن ُ ] (ص نسبی ) منسوب به نخاع . رجوع به نخاع شود.ترکیب ها:- بصل نخاعی . عصب نخاعی . مجرای نخاعی . رجوع به هر یک از این ترکیب ها در ردیف خود شود.
-
نخاع
لغتنامه دهخدا
نخاع . [ ن َ / ن ِ / ن ُ ] (ع اِ) مغز مهره ٔ پشت . حرام مغز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مغز میان مهره ٔ پشت . مغز حرام . (فرهنگ نظام ). و آن رشته مانندی است سپید میان مهره ها که از دماغ فرودآید و شعبه ایش در اندام رَوَد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پش...
-
عنکبوتیه ٔ نخاعی
لغتنامه دهخدا
عنکبوتیه ٔ نخاعی . [ ع َ ک َ تی ی َ / ی ِ ی ِ ن ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمتی از پرده ٔ عنکبوتیه است که نخاع را پوشانده است و عبارت از غشاء هم بند نازکی است که از دو ورقه تشکیل یافته : یکی ورقه ٔ جداری و دیگری ورقه ٔ احشائی ، که مابین آنها فضای ف...
-
عصب
لغتنامه دهخدا
عصب . [ ع َ ص َ ] (ع اِ) پی مفاصل .(منتهی الارب ). پی زرد. (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء) (دهار). پی . (نصاب الصبیان ). تارهای سپیدرنگی که مرتبط میکند دماغ را با اجزاء مختلف بدن حیوانی . (ناظم الاطباء). پی مفاصل ، و آن چیزی است سفید که حس و حرکت...
-
مغز
لغتنامه دهخدا
مغز. [ م َ ] (اِ) ماده ٔ عصبی که در جوف کله ٔ سرواقع شده و آن را پر کرده . (ناظم الاطباء). مخ . دماغ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دماغ . و با لفظ کافتن و خراشیدن و پریشان کردن و پریشان شدن و پریشان داشتن و در عطسه افکندن و در رعاف آوردن و در استخوا...