کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) (حصن ...) میان حله و بغداد است . (منتهی الارب ).
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) (قلعه ...) قلعه ای در زوزن . (از منتهی الارب ). از قلاع بشنویه اکراد از نواحی زوزان است . (از معجم البلدان ) (از مرآت البلدان ج 1) (اللباب ).
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) 43 هَ . ق . بشر. رجوع به بشربن عقربه ٔ جهنی ، ابوالیمان و بشربن عرفطةبن الخشخاش الجهنی شود.
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن حامدبن سلیمان بن یوسف زینی تبریزی شافعی . متوفی بمکه بسال 646 هَ . ق . ملقب به نجم الدین . او راست تفسیر. (یادداشت مؤلف ).
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی زید انصاری . یکی از صحابه و انصار است که در زمان پیامبر (ص ) قرآن کریم را جمع میکرد. ابن کلبی گوید پدرش در جنگ احد شربت شهادت نوشید و خود و برادرش ، وداعةبن ابی زید با حضرت علی (ع ) در صفین حضور داشت . رجوع به الاصابة ج 1...
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی مسعود انصاری بدری . ابن منده او را جزو صحابه آورده و پیامبر (ص ) را درک کرد. مؤلف قاموس الاعلام ترکی کنیه ٔ وی را ابورافع آورده است . رجوع به الاصابة ج 1 ص 174 و الاستیعاب و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن ایوب پیغمبر که بمقام پیغمبری رسید و هفتاد و پنجسال عمر یافت . (حبیب السیر چ 1333 هَ . ش . خیام ج 1 ص 79).
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن بشار مدنی فقیه . مؤلف حبیب السیر آرد: در سال 101 هَ . ق . درگذشت . رجوع به حبیب السیر چ 1333 هَ . ش . خیام ج 2 ص 175 شود.
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن تیم . ابن ابی شیبه او را صحابی شمرده و داستان خواب دیدن موبدان موبد را در شب تولد حضرت رسول اکرم یاد کرده است . (از الاصابة ج 1 ص 187).
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن جلاس بن سعیدبن تغلبةبن جلاس از صحابیان است . در جنگ بدر حضور یافت و پیامبر وی را بر مدینه در عمره ٔ قضا عامل کرد. وی در جاهلیت خط و سواد داشت و نخستین کسی از انصار است که با ابوبکر صدیق بیعت کرد و در جنگ عین التمر باخالدبن ول...
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن حامدبن سلیمان نجم الدین ابونعمان جعفری تبریزی . متوفی 646 هَ . ق . او راست : الحدیث الاربعین فی امور الدین . (یادداشت مؤلف ).
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن حرث سریع عبسی بارودی . طبری گویند وی با گروهی از بنی عبس بر پیامبر (ص ) وارد شد ولی صحیح آن است که نام وی بُسَیر است نه بشیر. رجوع به الاصابة ج 1 ص 182 شود.
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن خصاصیه معروف به ابن معبد. یکی از مهاجران و صحابه است . و در اواخر عمر دربصره سکونت داشت . رجوع به ابن معبد و الاصابة ج 1 ص 163 و الاستیعاب و قاموس الاعلام ترکی ج 2 و سمعانی شود.
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن راعی العیر.عمربن شبه او را در زمره ٔ صحابه یاد کرده است ولی نام صحیح وی بُسر است . رجوع به الاصابة ج 1 ص 188 شود.
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن زید انصاری . حاکم نیشابور وی را جزو رجال آورده است . بیهقی گوید: نام صحیح وی بُسَیر است . (از الاصابة ج 1 ص 188).