کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشنگ
لغتنامه دهخدا
بشنگ . [ ب َ ش َ ] (اِخ ) پشن . پدر افراسیاب و اغریرث : افراسیاب بن بشنگ افراسیاب بن بشنگ بن زادشم بن توربن فریدون . رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی 1328 هَ . ق . لندن ص 66، 90 و مجمل التواریخ و القصص ص 28 و پشنگ و پشن شود : به شنگ دهر مده دل که آن عجوزه ...
-
بشنگ
لغتنامه دهخدا
بشنگ . [ ب َ ش َ ] (اِخ ) پشنگ . شیده . خال افراسیاب . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 49 شود.
-
بشنگ
لغتنامه دهخدا
بشنگ . [ ب َ ش َ] (اِ) آنچه از خرما بیرون باشد. (مؤید الفضلاء).
-
بشنگ
لغتنامه دهخدا
بشنگ . [ ب ِ ش ِ ] (اِ)پشنگ . آلتی باشد سرش مانند کلنگ دراز که بنایان بدان دیوار را سوراخ کنند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) (انجمن آرا) (آنندراج ). آلتی که بنایان دیوار بدان سوراخ کنند. (شرفنامه ٔ منیری ). دست افزاری باشد که از آهن کرده ...
-
جستوجو در متن
-
بشنج
لغتنامه دهخدا
بشنج . [ ب َ/ ب ِ ش َ ] (اِ) پشنج . پشنگ . بشنگ بمعنی پاشیدن از مصدر پشنجیدن از ریشه ٔ تیک «اسفا 1:1 ص 302». (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ظاهراً اسم مصدر بشنجیدن است و برای پاشیدن آهار استعمال شود. (فرهنگ نظام ).- یک بشنگ آب ؛ مقدار آب که یک بار...
-
زنگ
لغتنامه دهخدا
زنگ . [ زَ ] (اِ) سبزی و زنگار و چرکی باشد که بر روی آیینه و شمشیر و امثال آن نشیند و معرب آن زنج است . (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از اوبهی ) (از فرهنگ رشیدی ). چرکی بود که برروی آهن و مس و امثال آن نشیند. (فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از غیاث )...