کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشقاب بزرگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دوری
لغتنامه دهخدا
دوری . [ دَ / دُو ] (ص نسبی )منسوب به دور. رحوی . چنبری . دورانی . (یادداشت مؤلف ). || منسوب به دور و گردش در زمان خاص .- جنون دوری ؛جنون ادواری .|| (اِ) ظرفی مدور با لبه ٔ بسیار کوتاه از مس و غیره . بشقاب بزرگ لبه دار. (یادداشت مؤلف ). ظرف غذاخور...
-
لنگری
لغتنامه دهخدا
لنگری . [ ل َگ َ ] (اِ) بشقاب مانند بسیار بزرگ که در آن پلاو کنندو آن نسبت به لنگر صوفیان و فتیان است که این ظرف در آنجا به کار برده میشد. نوعی از طشت بزرگ . (غیاث ).بشقابی سخت بزرگ . لگن مانندی بزرگ برای غذاخوری . صحن . بشقاب گونه ای بسیار بزرگ با ل...
-
عیصو
لغتنامه دهخدا
عیصو. (اِخ ) نام پسر اسحاق علیه السلام ، که رومیان از اولاد اویند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). برادر بزرگ یعقوب است ، و گویند فرنگ از نسل اویند. (برهان ). وی پسر اسحاق بن ابراهیم علیه السلام بود و با یعقوب به یک شکم متولد شد و مادر آنها «رفقه » نام دا...
-
نیمچه
لغتنامه دهخدا
نیمچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) جامه ٔ کوتاه . (جهانگیری ) (رشیدی ) (برهان قاطع). بالاپوش کوتاه . (برهان قاطع) (آنندراج ) : بیشتر اوقات قبای زندنیجی پوشیدی یا عتابی ساده و نیمچه پوستین بره داشتی . (راحةالصدور). || شمشیر کوتاه . (رشیدی ) (جهانگیری ) (آنندر...
-
کاخ گلستان
لغتنامه دهخدا
کاخ گلستان . [ خ ِ گ ُ ل ِ ] (اِخ ) (موزه ٔ...) از ابنیه ٔ دوره ٔ ناصری . چهل سال پیش ، در اواسط سلطنت ناصرالدین شاه قاجار اصلاً کوچکترین اثر ازعمارات مفصل و زیبائی که امروز به نام کاخ گلستان معروف است وجود نداشت . بجای بنای مجلل کاخ کنونی ، باغ بزرگ...
-
صحن
لغتنامه دهخدا
صحن . [ ص َ ] (ع اِ)میان سرای و ساحت آن . قَرعاء. (منتهی الارب ). میان سرای . (مهذب الاسماء). صحن خانه . صحن سرای . باعة الدّار. (منتهی الارب ). ساحت دار. ج ، صُحون : صفه سخت و بلند و پهناور خرد بالا مشرف بر باغ و در پیش حوض بزرگ و صحنی فراخ . (تاریخ...
-
دیس
لغتنامه دهخدا
دیس . (پسوند) صورتی دیگر از دیز، دس ، دیسه به معنی گون . وش . فش . (یادداشت مؤلف ). همتا و مانند و شبیه ونظیر. (برهان ). شبیه و مانند. (جهانگیری ). این لفظ برای تشبیه می آید بمعنی همتا و مثل و مانند. (غیاث ).این کلمه گاه به صورت مستقل می آید چون : خ...
-
خوری
لغتنامه دهخدا
خوری . [ خوَ / خ ُ ] (حامص ) عمل خوردن . (یادداشت بخط مؤلف ).- آبجوخوری ؛ لیوانی برای خوردن آبجو.- آب خوری ؛ لیوانی که برای خوردن آب بکار میرود.- || نوعی دهانه ٔ اسب ، که ساده تر از هویزه است و میله ٔ مستقیمی است که در دهان اسب درآید و با بودن آن ...
-
طبق
لغتنامه دهخدا
طبق . [ طَ ب َ ] (اِخ ) معرب است . اصلش تبوک ،و فارسی است . رکابی و خوان . (ناظم الاطباء). || ظرفی که میخورند بر آن . (منتهی الارب ). ج ، اطباق . ظرف معروف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بشقاب . ظرف پَخ که بر آن طعام خورند. پیشیاره . (طبق ؛ سفر اعداد 7...
-
صنایع
لغتنامه دهخدا
صنایع. [ ص َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ صَنیع. (منتهی الارب ). ج ِ صَنیعَه . (المنجد) (مهذب الاسماء). رجوع به صنیع، صنیعة و صنائع شود : از هر صنایعی که بخواهی بر او اثروز هربدایعی که بجوئی بر او نشان . فرخی .و چون نصر گذشته شد از شایستگی و بکارآمدگی این مرد مح...
-
مرو
لغتنامه دهخدا
مرو. [ م َرْوْ ] (اِخ ) صاحب حدود العالم می نویسد (ص 94): شهری بزرگ است [ به خراسان ] و اندر قدیم نشست میر خراسان آنجا بودی و اکنون [ به ] بخارا نشیند، جائی بانعمت است و خرم و او را قهندز است و آن را طهمورث کرده است و اندر وی کوشکهای بسیار است و آن ج...
-
قم
لغتنامه دهخدا
قم . [ ق ُ ] (اِخ ) از شهرهای مشهور ایران است که بیشتر با کاشان از آن نام برده میشود. طول آن 50 درجه و 53 دقیقه و عرض آن 34 درجه و 38 دقیقه است و از سطح دریا 930 گز ارتفاع داردو بنابراین تقریباً 270 گز از شهر تهران پست تر است .این شهر در 147 کیلومتری...
-
دم
لغتنامه دهخدا
دم . [ دُ ] (اِ) دمب . ذنب . ذنابی . و در شعر گاهی به تشدید میم آید. (یادداشت مؤلف ). عضوی از حیوان که در منتهای خلفی وی قرار دارد. و آن از تعداد مهره های استخوان در دنبالچه بوجود آمده است . انتهای دم به شکل دسته ای مو در پشت پاها آویخته بود و در پر...