کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشخاییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشخاییدن
لغتنامه دهخدا
بشخاییدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) بشخودن . بمعنی خراشیدن با ناخن و غیر آن . (برهان ) (انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مرادف شخودن بمعنی خراشیدن . و بای زائد از کثرت استعمال گویا جزو کلمه شده . (رشیدی ) : سواران خفته و او اسب بر سرشان همی تازدکه...
-
جستوجو در متن
-
بشخودن
لغتنامه دهخدا
بشخودن . [ ب ِ دَ ] (مص ) بشخاییدن .خراشیدن باشد. (از برهان ) (غیاث ) (از آنندراج ) (جهانگیری ). خراشیدن بناخن و جز آن . (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 186 و 207) : بمدحت کردن مخلوق روح خویش بشخودم نکوهش را سزاوارم که جز مخلوق نستودم...
-
بشخوده
لغتنامه دهخدا
بشخوده . [ ب ِ / ب َ دَ / دِ ] (ن مف ) بناخن کنده شده و خراشیده باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از انجمن آرا: بشخاییدن ) (از مؤید الفضلاء). خراشیده و خراشیده شده به ناخن . (ناظم الاطباء). به ناخن کندیده . (شرفنامه ٔ منیری ). به ناخن کنده باشد. (سروری ) :...