کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشاسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشاسب
لغتنامه دهخدا
بشاسب . [ ب َ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد. سکنه 230 تن . آب از رودخانه ٔ سردشت . محصول آن غلات ، توتون ، مازوج ، کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنها جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
بشاسب
لغتنامه دهخدا
بشاسب . [ ب ُ ] (اِ) بشاسپ . گوشاسب . بوشاسب . مخفف بوشاسب است که خواب باشد و به عربی نوم خوانند. (برهان ). خواب که بوشاسب نیز گویند. (رشیدی ). بوشاسب و خواب . (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از هفت قلزم ) (از جهانگیری ). خواب بود.(سروری...
-
جستوجو در متن
-
گشاسب
لغتنامه دهخدا
گشاسب . [ گ ُ ] (اِخ ) همان گشتاسب مشهور است که پادشاهی بود پدر اسفندیار رویین تن و یکصدوشصت سال پادشاهی کرد. (برهان ).همان گشتاسب شاه پسر لهراسب است که اسفندیار پسر او بود و آئین زردشت پسندیده . فردوسی گفته : چو نیمی شد از شب بشد در بشاسب به گوشاسب ...
-
بریاجی
لغتنامه دهخدا
بریاجی . [ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ بخش سردشت شهرستان مهاباد است . از 39 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و قرای مهم آن عبارتند از: بیوران پائین ، قلعه رشه ، درمان آباد بالا، ماراغان ، میر شیخ حیدر، بشاسب ، دیوالان ، بزیلا (مرکز دهستان ...
-
بوشاسب
لغتنامه دهخدا
بوشاسب . (اِ) خواب دیدن باشد و به عربی رؤیا خوانند. (برهان ). خواب دیدن . (ناظم الاطباء). بوشباس . بمعنی خواب دیدن باشد که آنرا بتازی رؤیا خوانند. (آنندراج ) (از انجمن آرا) (جهانگیری ). و گوشاسب به کاف تازی نیز به این معنی در جواهرالحروف نوشته .(آن...