کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشاره
لغتنامه دهخدا
بشاره . [ ب َش ْ شا رَ ] (ع ص ) مژده دهند : و رخساره ٔ ساره و شاره ٔ بشاره ٔ آن مخبات نیک مبسم ... (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 53).
-
واژههای مشابه
-
بشارة
لغتنامه دهخدا
بشارة. [ ب َ رَ ] (ع مص )بشارت . مسرور شدن بچیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || شاد شدن . (آنندراج ). شاد شدن و شاد کردن و تازه روی شدن . || خوش طبع شدن . || گلوگیر شدن طعام . || بی طعم شدن . || خوش ناآینده شدن .(مؤید ال...
-
بشارة
لغتنامه دهخدا
بشارة. [ ب ِ رَ ] (ع اِ) خبریکه در بشره تأثیر بخشد چنانکه آن را دگرگون سازد. و این در اندوه نیز بکار رود لیکن استعمال آن بیشتر در خبرهای شادی بخش است . ج ، بشارات و بشائر. در تاج العروس آمده است : و هرگاه بطور مطلق بکار رود بخیر اختصاص یابد. (از اقر...
-
جرجس بشاره
لغتنامه دهخدا
جرجس بشاره . [ ] (اِخ ) او راست : الخواطر الشعریة. رجوع به معجم المطبوعات شود.
-
جستوجو در متن
-
بشور
لغتنامه دهخدا
بشور. [ ب ُ ] (ع مص ) مژده دادن کسی را. (آنندراج ). مژدگانی دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به بشر و بشارة شود.
-
عقل
لغتنامه دهخدا
عقل . [ ع َ ] (اِخ ) لقب ودیعبن سدیدبن بشاره ٔ فاضل . از روزنامه نگاران و شاعران معاصر لبنان (1299- 1352 هَ .ق .). رجوع به الاعلام زرکلی ج 9 شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حیران بغدادی . محمدبن علی طبری در «بشارة المصطفی » از وی روایت کرده که ارجوزه ای در نحو دارد و سیوطی در بغیه نیز وی را یاد کند. (ذریعه ج 1 ص 502).
-
علی جمال الدین
لغتنامه دهخدا
علی جمال الدین . [ ع َ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) حقوقدان بود. او راست : القانون الدولی الخاص و الدولة العلیة، با شرکت بسطوروس بشارة، که در سال 1896 م . (1314 هَ . ق .). در زمان حیات مؤلف در قاهره به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس القوانین ص 14...
-
بارودی
لغتنامه دهخدا
بارودی . (اِخ ) (کشیش ) (بشاره ) کتب زیر از اوست : الذمم فی احوال الامم تألیف دکتر ف . ف . کرفتس (ترجمه ٔ بعربی ، مطبعه ٔ آمریکایی بیروت 1909 م در 64 ص ). (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 513).
-
بسارة
لغتنامه دهخدا
بسارة. [ ب ِ رَ ] (ع اِ) برسات و آن بارانی است که در ایام گرما، پی هم بر ملک هند، و سند بارد و یک ساعت قطع نگردد. (از قاموس المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و زبیدی از صغانی نقل کند که بشارة مصحف آنست و خود مردم هند آن را برساة نامند. (از تاج ا...
-
تقلا
لغتنامه دهخدا
تقلا. [ ت َ ] (اِخ ) سلیم بن خلیل بن ابراهیم (1265-1310 هَ .ق .). مؤسس جریده ٔ الاهرام مصر وی در کفر شیمه ٔ لبنان متولد شد و بمصر مهاجرت کرد و بکمک برادرش بشارة در انتشار این جریده مساعی فراوانی مبذول داشت . رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 382 و معجم المط...
-
عقل
لغتنامه دهخدا
عقل . [ ع َ ] (اِخ ) لقب سعیدبن فاضل بن بشارة. به سال 1306 هَ . ق . در دامور (لبنان ) متولد شد و به هیجده سالگی به مکزیک رفت و روزنامه ٔ «صدی المکسیک » را انتشار داد. آنگاه به بیروت بازگشت و روزنامه ٔ «البیرق » را منتشر ساخت سپس در نوشتن مطالب روزنام...
-
مصاغ
لغتنامه دهخدا
مصاغ . [ م ُ ] (ع اِ) ریختگی و قالبی . (ناظم الاطباء). اشیاء از زر یا سیم ساخته شده : اذا قیل دینار احمر فکأنما ذکرت حرمة له و ان حصل فی یده فکأنما جأت بشارة الجنة له و مقدار ما حدث ، انه خرج من القصر مابین درهم و دینار و مصاغ و جوهر و نحاس و ملبو...