کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسيط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بسیط
لغتنامه دهخدا
بسیط. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز با 586 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه . محصول آنجا غله و حبوب و شغل مردم زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
بسیط
لغتنامه دهخدا
بسیط. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه . آب از چشمه . محصول آنجا غله ، نخود سیاه ، عدس و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
بسیط
لغتنامه دهخدا
بسیط. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون با یکصد تن سکنه . آب از چشمه . محصول آن غلات . شغل مردم آنجا زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
بسیط
لغتنامه دهخدا
بسیط. [ ب َ ] (ع ص ، اِ) گسترده . ج ، بُسُط و بسائط. (منتهی الارب ). گسترده . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) : خندقی چون بحر محیط با قعری بعید و عرض بسیط در پیرامن آن کشیده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). همچنین در قاع بسیط مسافری گم شده بود و قوت و قوتش بآخ...
-
جهل بسیط
لغتنامه دهخدا
جهل بسیط. [ ج َ ل ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ندانستن حقیقت چیزی مطلقاً. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
-
جسم بسیط
لغتنامه دهخدا
جسم بسیط. [ ج ِ م ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل جسم مرکب و آن جسمی است که از اجزاء متشابهه یا غیرمتشابه تشکیل یافته باشد. (از دانشنامه ٔ علائی قسم طبیعی ص 33). جسمی را گویند که از اجسام مختلف الحقایق تشکیل نیافته باشد مانند آب . مقابل جسم مرک...
-
جعل بسیط
لغتنامه دهخدا
جعل بسیط. [ ج َ ل ِ ب َ ] (ترکیب وصفی )جعل بر دو قسم است یکی جعل بسیط که جعل الشی ٔ است که مفاد هم بسیطه است که جعل ابداعی هم گویند و به عبارت دیگر مفاد جعل بسیط جعل الشی ٔ است و جعل الانسان است نه جعل الانسان ضاحک است و مفاد جعل مرکب جعل الانسان ضاح...
-
قیاس بسیط
لغتنامه دهخدا
قیاس بسیط. [ س ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از قیاس . قیاس یا بسیط بود یا مرکب . قیاسات بسیط بر حسب قسمت نوعی دو قسم بود: اقترانی یا استثنائی (اساس الاقتباس ). رجوع به قیاس اقترانی و قیاس استثنایی شود.
-
بحت و بسیط
لغتنامه دهخدا
بحت و بسیط. [ ب َ ت ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) محض . خالص : عامی بحت و بسیط. جاهل بحت و بسیط. و رجوع به بحت و به بسیط شود.
-
جستوجو در متن
-
جعل مرکب
لغتنامه دهخدا
جعل مرکب . [ ج َ ل ِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ) مقابل جعل بسیط. رجوع به جعل بسیط شود.
-
کامود
لغتنامه دهخدا
کامود. (ص ) بمعنی بسیط است که در مقابل مرکب باشد. (برهان ).
-
آمیغی
لغتنامه دهخدا
آمیغی . (ص نسبی ) مرکب ، مقابل بسیط. || مزجی . || حقیقی ، مقابل مجازی . (برهان ).
-
ابوالعریان
لغتنامه دهخدا
ابوالعریان . [ اَ ب ُ ل ع ُرْ ] (اِخ ) خالدبن بسیط. از حسن بصری حدیث کند.
-
جعل ابداعی
لغتنامه دهخدا
جعل ابداعی . [ ج َ ل ِ اِ ] (ترکیب وصفی ) رجوع به جعل و جعل بسیط شود.