کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسرعت ایجاد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برهم زدن
لغتنامه دهخدا
برهم زدن . [ ب َ هََ زَ دَ ] (مص مرکب ) یکی را بر دیگری زدن . اصطدام . تصادم . (از منتهی الارب ) : نه دستی کین جرس برهم توان زدنه غمخواری که با او دم توان زد. نظامی .سنگ و آهن را مزن برهم گزاف گه ز روی نقل و گه از روی لاف . مولوی .اِلتطام ، تَلاطم ؛ ...
-
پا
لغتنامه دهخدا
پا. (اِ) رِجل . از اندامهای بدن و آن از بیخ ران تا سر پنجه ٔ پای باشد شامل ران و زانو و ساق و قدم . پای . و گاه بمعنی قسمت زیرین پا آید که عرب قدم گوید و آن از اشتالنگ تا نوک ابهام است : با جهل شما درخور نعلید بسر برنه درخور نعلی که بپوشیده به پائید....
-
صلیب احمر
لغتنامه دهخدا
صلیب احمر. [ ص َ ب ِ اَ م َ ] (اِخ )صلیب سرخ . نام مؤسسه ٔ بین المللی است که بمنظور کمک های عمومی در مواقع لازم به کشورها و نواحیی که دچار خسارت مالی و تلفات جانی میشوند بوجود آمده است . نام این مؤسسه در ترکیه به «هلال احمر» و در ایران به «شیر و خو...
-
تب
لغتنامه دهخدا
تب . [ ت َ ] (اِ) در اوستا «تفنو» ، خونساری «ته » ، دزفولی «تو» ، طبری «تو» ، گیلکی «تب » ، فریزندی «تو» ، یرنی «تئو» ، نطنزی «تو» ، سمنانی و لاسگردی «تو» ، سنگسری «تو» ، سرخه ای «تو» ، شهمیرزادی «تب » . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گرمی ، این لف...
-
اسید
لغتنامه دهخدا
اسید. [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) (از لاتینی ِاَسیدوس ، ترش ) (اصطلاح شیمی ) حاصل ترکیب جسم مفردی را با ئیدرژن اسید نامند. و این مرکب دارای طعمی گزنده و اغلب ترش است و رنگ کبود و تورنِسُل را سرخ گرداند. اینک به شرح بعض اسیدها می پردازیم :- اسید ازتیک یا اس...
-
باروت
لغتنامه دهخدا
باروت . (اِ)بارود. یَمسو. (برهان ). بارو. (در کلام قدما و اکابردیده نشده و مستحدث است ). (رشیدی ). شوره . دارو. (اسدی ). اَشوش . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). ملح البارود.(دزی ج 1). ملح صینی . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). حجر آسیوس . اسیوس . اسیوش . ح...
-
دانشگاه
لغتنامه دهخدا
دانشگاه . [ ن ِ ] (اِ مرکب ) دانشگه . محل دانش . جای دانش . جای علم . || اصطلاحاً مؤسسه ای که تعلیم درجات عالیه ٔ علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند. این کلمه بجای اونیورسیته بکار رفته است . دانشگاه شعبه هایی بنام دانشکده خواهدداشت و هر دانشکده ...
-
پنبه
لغتنامه دهخدا
پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض . رازقی . خرنف . ندف . دِعس . عَطب . عُطب . عُطُب . عطوب . (منتهی الارب ) : می...
-
تخم
لغتنامه دهخدا
تخم . [ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه و بزر هر چیز. (ناظم الاطباء). پهلوی «توهم » و «تم » (بذر، تخم ) و «توخم » ، «توهم » شکل تل...
-
دری
لغتنامه دهخدا
دری .[ دَ ] (اِخ ) (زبان ...) زبان فارسی رسمی معمول امروزه . (یادداشت مرحوم دهخدا). زبان فارسی که نوشتن و سرودن بدان پس از اسلام در ایران رواج و رسمیت یافت .در مورد وجه تسمیه ٔ آن اقوال مختلفی نقل شده است که به اهم آنها اشاره می شود، خوارزمی در مفاتی...
-
روسیه ٔ شوروی
لغتنامه دهخدا
روسیه ٔ شوروی . [ سی ی َ ی ِ رَ ] (اِخ ) یا اتحاد جماهیر شوروی یا بطور اختصار شوروی کشور بزرگ اروپایی و آسیایی است که از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از مغرب به نروژ و فنلاند و سواحل بالتیک و آلمان و از جنوب به رومانی و دریای سیاه و ترکیه و ایران و ...
-
اسکندر
لغتنامه دهخدا
اسکندر. [ اِ ک َدَ ] (اِخ ) مقدونی ، مشهور به اسکندر گُجَسْتَک (ملعون ) یا کبیر (مولد 356، جلوس 336 و وفات 323 ق .م .). اسم این پادشاه مقدونی الکساندر ۞ بود و مورخین عهد قدیم هم چنین نوشته اند ولی مورخین قرون اسلامی او را اسکندر ۞ یا اسکندر الرومی ۞ ...
-
صلیبی
لغتنامه دهخدا
صلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتند، آنرا جنگ صلیبی می نامند. آلبرماله مورخ مشهور درباره ٔ این جنگ و علل و نتایج آن چنین می ...