کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسد
لغتنامه دهخدا
بسد. [ ب ُ ](اِ) بمعنی بست باشد که گلزار است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). لفظ بسد مبدل بُست بمعنی باغی که در آن گل یا میوه یا هر دو باشد. (فرهنگ نظام : بست ). بست و گلزار. (ناظم الاطباء). گلستان . || جایی که میوه ٔ خوشبوی بهم رسد. (...
-
بسد
لغتنامه دهخدا
بسد. [ ب ُ / ب ِ س س َ ] (اِ) بسذ. وسد. مرجان را گویند و آن را حجر شجری نیز خوانند. (برهان ). معرب بُسَد، مرجان . (انجمن آرا) (ذخیره ) (فرهنگ خطی ). مرجان که به هندی آن را مونگا گویند. (غیاث ). آن را کامه نیز گویند. به تازیش مرجان و به هندی بیوالی نا...
-
جستوجو در متن
-
بسذ
لغتنامه دهخدا
بسذ. [ ب ُ س َ / بُس ْ س َ ] (اِ) تلفظی از بسد فارسی . مرجان و ریشه ٔ مرجان . (ناظم الاطباء). رجوع به بسد شود.
-
فورلیون
لغتنامه دهخدا
فورلیون . [ ] (معرب ، اِ) بسد است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
اصل المرجان
لغتنامه دهخدا
اصل المرجان . [ اَ لُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) بسد است . (تحفه ) (فهرست مخزن الادویه ) (اختیارات بدیعی ). رجوع به بسد و مرجان شود.
-
فونین
لغتنامه دهخدا
فونین . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی بسد است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قورالیون
لغتنامه دهخدا
قورالیون . [ ] (معرب ، اِ) بسد. مرجان . قورل . رجوع به قرالیون شود.
-
قولی
لغتنامه دهخدا
قولی . (معرب ، اِ) بسد بحری . (از فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قورالیون شود.
-
فلیوحیج
لغتنامه دهخدا
فلیوحیج . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی بسد است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
پربال
لغتنامه دهخدا
پربال . [ پ َ ] (اِ) بُسَّدْ. مرجان . مونگا. ظاهراً کلمه ٔ مونگا هندیست .
-
بسدنگار
لغتنامه دهخدا
بسدنگار. [ ب ُ/ ب ِ س ْ س َ ن ِ ] (ن مف مرکب )به بسد تزیین شده . به بسد نگار یافته : چراغ فروزنده گردش هزاربه الت همه سیم و بسدنگار.اسدی (گرشاسب نامه ص 301).
-
قردالیون
لغتنامه دهخدا
قردالیون . [ ق َ ] (معرب ، اِ) بسد را گویند، و به عربی مرجان خوانند. (آنندراج ). مأخوذ از یونانی ، مرجان سرخ . (ناظم الاطباء).
-
قرالیون
لغتنامه دهخدا
قرالیون . [ ق ُ رال ْ لیو ] (معرب ، اِ) قرول .بسد. معرب کرالیون یونانی و کرالیوم لاتینی است .
-
قورالن
لغتنامه دهخدا
قورالن . [ ق ُ ] (معرب ، اِ) قورلیون . بمعنی بسد است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قورالیون و قرالیون شود.