کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بستر لنگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوش بستر
لغتنامه دهخدا
گوش بستر. [ ب ِ / ب َ ت َ ] (اِخ ) نام مردی عظیم گوش به عهد اسکندر. توضیح اینکه چون اسکندر ذوالقرنین متوجه شهر بابل شد در اثنای راه به کوهی رسید بس عظیم و در دامن آن کوه دریایی بود، لشکریانش به شکار مشغول شدند و مردی یافتند بزرگ جثه و درشت اعضاء و پر...
-
هم بستر
لغتنامه دهخدا
هم بستر. [ هََ ب ِ ت َ ] (ص مرکب ) همخواب . (آنندراج ). ضجیع. مضاجع. (یادداشت مؤلف ). همسر. هم بالین : ملک پنداشت کآن هم بستر اوکنیزک شمع دارد شکّر او. نظامی .گل بر شاخسار سبز و تر هم بستر خار. (جهانگشای جوینی ).
-
جستوجو در متن
-
لنگر
لغتنامه دهخدا
لنگر. [ ل َ گ َ ] (اِ) جائی را گویند که در آنجا همه روزه طعام به مردم دهند. (جهانگیری ). جائی که آنجا طعام به فقراء دهند. (غیاث ). خانقاه . محل اجتماع یا خوردنگاه صوفیان . جائی که هر روز ازآنجا به مردم طعام برسد، از این است که خانقاه را نیز لنگر گوین...
-
لاادیس
لغتنامه دهخدا
لاادیس . [ اُ ] (اِخ ) نام مادر سِلکوس اول ملقب به نیکاتور (فاتح ) و همسر آنتیوخوس . یکی از سرداران نامی فیلیپ دوم مقدونی . لاادیس یا لااُدیسه را بگفته ٔ ژوستن (کتاب 15، بند4) افسانه ای است بدین گونه : آنتیوخوس شبی در خواب دید که آپلن (رب النوع آفتاب...
-
رب النوع
لغتنامه دهخدا
رب النوع . [ رَب ْ بُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) فرشته ای که حق تعالی برای پرورش و حفاظت هر نوع نباتات و حیوانات و جمادات مقرر فرموده چنانکه برای پرورش هر نوع ، فرشته ای علیحده است . (آنندراج ). ج ، ارباب انواع . (یادداشت مرحوم دهخدا). در فرهنگ لغات واصطل...
-
آهنگ
لغتنامه دهخدا
آهنگ . [ هََ ] (اِ) قصد. عزم . عزیمت . عمد. (ادیب نطنزی ). تعمد. نیت . بسیج . تأمیم . استواء. اندیشه .توجه به . برفتن بسوی . حرد. نحو. اراده : خسرو غازی آهنگ بخارا داردزده از غزنین تا جیحون تاژ و خرگاه . بهرامی .بد گشت چرخ با من بیچاره وآهنگ جنگ دار...
-
پنت
لغتنامه دهخدا
پنت . [ پ ُ ] (اِخ ) نام ولایت شمالی آسیای صغیر بر کنار پونتوکسن دریای سیاه (بحر اسود) و آن را به لاطینی پنتوس (بنطس عربی ) می گفتند. دولتی در آن سرزمین در عهد قدیم تشکیل شد که به دولت پنت معروف است ایرانیان در عصر داریوش از این سرزمین ایالتی (خشترپا...
-
نهادن
لغتنامه دهخدا
نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ](مص ) گذاشتن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیزی را در جائی گذاشتن . (فرهنگ فارسی معین ). قرار دادن . (ناظم الاطباء). هشتن : لادرا بر بنای محکم نه که نگهدار لاد بن لاد است . فرالاوی .چون سپرم نه میان بزم و نوروزدر مه بهمن بیار و...