کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بستان
لغتنامه دهخدا
بستان . [ ] (اِخ ) بسان . محله ای است در هرات . (مرآت البلدان ج 1: بسان ). رجوع به بسان شود. || نام چند موضع. (از ناظم الاطباء).
-
بستان
لغتنامه دهخدا
بستان . [ ب َ ] (اِخ ) نام کوهی در لاریجان که رودخانه ٔ لاراز طرف جنوب بدان محدود میشود. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو متن ص 141 ترجمه ص 67 شود.
-
بستان
لغتنامه دهخدا
بستان . [ ب َ ] (اِخ ) یکی از بخش های شهرستان دشت میشان است که در بین بخشهای موسیان و حومه و هویزه شهرستان دشت میشان واقع است . آبش از قراء بخش از نهرها و شعب رودخانه ٔ کرخه تأمین میگردد. هوایش گرم و در تابستان حرارت آن به 59 درجه ٔ سانتیگراد میرسد....
-
بستان
لغتنامه دهخدا
بستان . [ ب ُ ] (اِ) گلزار و گلستان را گویند و مخفف بوستان هم هست . (برهان ). بالضم معرب بوستان (از منتخب )در سراج اللغات نوشته که : لفظ فارسی است مرکب از کلمه ٔ بست بالضم که بمعنی گلزار و جاییکه میوه ٔ خوشبو در آن باشد و الف و نون زائد مثل شاد و شاد...
-
بستان
لغتنامه دهخدا
بستان . [ ب ُ ] (اِخ ) ابن محمد مقتول در 287 هَ . ق . او راست رساله ای در اینکه جزء تقسیم میشود الی غیرالنهایة. (یادداشت مؤلف ).
-
بستان
لغتنامه دهخدا
بستان . [ ب ُ ] (اِخ ) طاق ... رجوع به طاق بستان و مرآت البلدان ج 1 صص 209 - 210 شود.
-
بستان
لغتنامه دهخدا
بستان . [ ب ُ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش بستان شهرستان دشت میشان است که در 35 هزارگزی شمال باختری سوسنگرد کنار راه نیمه شوسه ٔ سوسنگرد به بستان و همچنین در حاشیه رودخانه ٔ هوفل که شعبه ای از رود کرخه میباشد واقع گردیده است موقع طبیعی دشت : هوایش گرم با...
-
بستان
لغتنامه دهخدا
بستان .[ ب ُ ] (اِخ ) ابوعمرو عراقی از شیوخ ثعلبی است و اوراست تفسیری ، مرحوم دهخدا در فیشی بی ذکر مأخذ چنین آورده اند: ولیکن چلبی در کشف الظنون چ 1941 م . ستون 441 ج 1 ابوعمرو فراتی آورده است و میگوید ثعلبی نقل کند که وی روایت این تفسیر را از استاد...
-
واژههای مشابه
-
هشت بستان
لغتنامه دهخدا
هشت بستان . [هََ ب ُ ] (اِخ ) به معنی هشت باغ است که کنایه از هشت بهشت باشد. (برهان ). رجوع به هشت باغ و هشت بهشت شود.
-
زرجه بستان
لغتنامه دهخدا
زرجه بستان . [ زَ ج َ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهپایه است که در بخش آبیک شهرستان قزوین واقع است و 1276 تن سکنه دارد و مزرعه ٔ زرجاب جزء این روستا است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
شاه بستان
لغتنامه دهخدا
شاه بستان . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد شهرستان ساوه . دارای 128 تن سکنه .آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن و پنبه و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
طاق بستان
لغتنامه دهخدا
طاق بستان . [ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج و کرمانشاهان بین گاوبنده و کرمانشاهان ، در 143000 گزی سنندج و 7500 گزی کرمانشاهان . در این محل قریب به سی چهل خانوار سکونت دارند، طاقها و حجاریهای زمان ساسانیان در کنار آبادی سر راه کردستان واقع ...
-
اطفال بستان
لغتنامه دهخدا
اطفال بستان . [ اَ ل ِ ب ُ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اطفال باغ شود.
-
بده بستان
لغتنامه دهخدا
بده بستان . [ ب ِ دِه ْ ب ِ ](اِمص مرکب ) در تداول عامه ، ستد و داد. داد و ستد. معامله . بیع و شری . (یادداشت مؤلف ). بده و بستان .