کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسبیلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسبیلة
لغتنامه دهخدا
بسبیلة. [ ب َ ل َ ] (اِ) نوعی جُلبان (دانه ٔ خلر) بزرگ جثه ، سبزرنگ و در نزد مردم مصر بهتر از جلبان باشد. (مفردات ابن بیطار ص 95) صحیح کلمه چنانکه لکلرک آرد بِسیلَه است . رجوع به بسیله شود.
-
جستوجو در متن
-
بسعیرا
لغتنامه دهخدا
بسعیرا. [ ب َ س َ ] (اِ) بشعیرا. بسبیلة. سرخس . (ابن بیطار ترجمه ٔ فرانسوی ص 226 و متن عربی ص 95) (دزی ج 1 ص 86). رجوع به بسبیلة و بشعیرا شود.
-
استاذالدار
لغتنامه دهخدا
استاذالدار. [ اُ ذُدْ دا ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) استادالدار. وکیل دار. استاد سرای : و امّا الشرقیة [ من بغداد ] فهی الیوم دارالخلافة و کفاها بذلک شرفاً و احتفالاً و دورالخلیفة مع آخرها و هی تقع منها نحو الربع او ازید لأن ّ جمیعالعباسیین فی تلک الدیا...