کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بساردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بساردن
لغتنامه دهخدا
بساردن . [ ب ِ / ب َ دَ ] (مص ) رجوع به بساردادن و شعوری ج 1 ورق 207 شود.
-
جستوجو در متن
-
بسار دادن
لغتنامه دهخدا
بسار دادن . [ ب ِ / ب َ دَ ] (مص مرکب ) بساردن . قلبه راندن و شخم کردن . (ناظم الاطباء). شخم کردن . شکافتن زمین . (دِمزن ). شیار کردن زمین . (آنندراج ). || بیل زدن و هموار کردن زمین شخم کرده . (ناظم الاطباء). رجوع به بساردن و شعوری ج 1 ورق 207 شود.