کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزغند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بزغند
لغتنامه دهخدا
بزغند. [ ] (اِخ ) نام قلعه ایست که سلطان ابراهیم غزنوی در آن محبوس بوده است ، و بهمین جهت زندانی بودن مسعودسعد بمدت ده سال در نظر این پادشاه چندان غریب و غیرمعتاد نمی آمده است . ابوحنیفه ٔ اسکافی در ابیات زیر از قصیده ای که در مدح سلطان ابراهیم گفته ...
-
بزغند
لغتنامه دهخدا
بزغند.[ ب ُ غ ُ ] (اِ) بمعنی بزغنج است و آن پسته مانندی باشد که بدان پوست را دباغت کنند، و بعضی گویند نام درختی است . (برهان ). قرظ. (زمخشری ). نام درختی است . درنسخه ٔ میرزا و در مؤید مسطور که مانند پسته چیزیست که از درخت پسته بهم رسد و مغز ندارد و...
-
واژههای همآوا
-
بزقند
لغتنامه دهخدا
بزقند. [ ب َ ق َ ] (ص ) سست . کاهل . نامرد. ضعیف . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
یزغند
لغتنامه دهخدا
یزغند. [ ی َ غ َ ] (اِ) سگ شکاری . (ناظم الاطباء). || نام درختی . (ناظم الاطباء). مصحف بزغند است . (یادداشت مؤلف ). || فریاد سیاه گوش . (ناظم الاطباء). مصحف زغند است . (یادداشت مؤلف ).
-
پزغند
لغتنامه دهخدا
پزغند. [ پ ُ غ َ ] (اِ) بمعنی پزغنج است و آن پسته مانندی باشد بی مغز که بدان پوست را دباغت کنند. (برهان قاطع). بزغند. بزغنج . بزغن . بزغش . || صاحب فرهنگ شعوری آنرا بمعنی برگ سماق و برگی که با آن دباغت کنند آورده و گوید در بعض نسخ بمعنی آواز استر آمد...
-
عزوق
لغتنامه دهخدا
عزوق . [ ع َزْ وَ ] (ع اِ) بار درخت پسته در حال بی مغزیش ، و آن در دباغت بکار آید. یا بار درختی بدمزه ٔ زبان گز. (منتهی الارب ). بار درخت پسته را گویند و بپارسی پسته گویند، چون مغز نباشد دردهد و پوستها را برآیند، و پارسیان او را قزغند گویند و بزغند ن...
-
فرخزاد
لغتنامه دهخدا
فرخزاد. [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) پسر مسعود غزنوی و کنیت وی ابوشجاع است . این شاهزاده از کسانی است که به عدل و انصاف شهرت داشت و ابوالفضل بیهقی همواره از او به نیکی و بزرگی یاد میکند. زندگی او بیشتر همزمان با مزاحمت ترکان سلجوقی است و یک بار طغرل سلجوقی تا...