کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزبچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قرمود
لغتنامه دهخدا
قرمود. [ ق ُ ] (ع اِ) ثمرالغضا. (اقرب الموارد). || بزبچه ٔ کوهی . (منتهی الارب ). ذکر الوعول . (اقرب الموارد). تکه ٔ کوهی . (منتهی الارب ). ج ، قرامید. (اقرب الموارد).
-
جدی
لغتنامه دهخدا
جدی . [ ج َدْ ی ْ ] (ع اِ) بزغاله ٔ نر.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بچه ٔ بز نر که در یکسالگی باشد و ماده ٔ آن را عناق گویند. (اقرب الموارد). بزبچه ٔ نر. بزبچه . بزغاله . (یادداشت مؤلف ). ج ، اَجد و جِداء و جِدیان . (منتهی الارب ) (ناظم...
-
عناق
لغتنامه دهخدا
عناق . [ ع َ ] (ع اِ) بزغاله ٔ ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ماده از بچه های بز پیش از رسیدن به یکسالگی . (از اقرب الموارد). و بعضی نوشته اند که از حین ولادت آن تا چهارماهگی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بزبچه . ج ، اَعنُق ، عُنوق ....
-
بزغاله
لغتنامه دهخدا
بزغاله . [ ب ُ ل َ / ل ِ ] (اِ مصغر) بچه ٔ بز. به تازیش جدی خوانند. (از شرفنامه ٔ منیری ) (از ناظم الاطباء). بز خردسال . بز کوچک . بزبچه . بزک . (فرهنگ فارسی معین ). جلم . رُبَح . رباح . هلع. عناق . جدی . (منتهی الارب ). بزیچه . کره بز. (یادداشت بخط ...