کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگشت 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کست برکست
لغتنامه دهخدا
کست برکست . [ ک ُ ب َ ک ُ ] (اِ مرکب ) معرب کشت بر کشت و گشت برگشت . رجوع به گشت برگشت شود.
-
قابل فسخ
لغتنامه دهخدا
قابل فسخ . [ ب ِ ل ِ ف َ ] (ص مرکب ) عقد... برگشت پذیر.
-
متنحی
لغتنامه دهخدا
متنحی . [ م ُ ت َ ن َح ْ حا ] (ع اِ) محل برگشت . || جای سود و منفعت . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
انتکاص
لغتنامه دهخدا
انتکاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انتکص الرجل ؛ برگشت از کاری که در پی آن بود. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
برگردانده
لغتنامه دهخدا
برگردانده . [ ب َ گ َدَ / دِ ] (ن مف مرکب ) برگردانیده . (فرهنگ فارسی معین ). ردشده . برگشت داده شده . رجوع به برگردانیده شود.
-
هواپرستی
لغتنامه دهخدا
هواپرستی . [ هََ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) در پی هوای نفس بودن . هوس رانی : طالب زهواپرستی هندبرگشت و سوی مطالب آمد.طالب .
-
رجوع نمودن
لغتنامه دهخدا
رجوع نمودن . [ رُ ن ُ / ن ِ/ ن َ دَ ] (مص مرکب ) بازگشت کردن . برگشت نمودن . خودداری کردن . برگشت نشان دادن . رجوع کردن : این چه گفتند و فرمودند از آن رجوع ننمایند و بر آن بروند تا رعایا و لشکرها از دو طرف آسوده گردند و خونهای ناحق ریخته نیاید. (تاری...
-
روز بد
لغتنامه دهخدا
روز بد. [ زِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه ازروز ماتم و عزا و برگشت زمانه . (لغت محلی شوشتر).
-
قابل ارتجاع
لغتنامه دهخدا
قابل ارتجاع . [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) جسم ... ارتجاع پذیر. برگشت پذیر. رجوع به قابلیت ارتجاع شود.
-
نپرداخته
لغتنامه دهخدا
نپرداخته . [ ن َ پ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پرداخت ناشده . تأدیه نشده . ادانشده . نکول شده . برگشت داده شده . || صاف و صیقلی نشده . مقابل پرداخته .
-
بخست
لغتنامه دهخدا
بخست . [ ب َ ] (اِ) صدا و آواز هر چیز. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (آنندراج ) (انجمن آرا). صدا و آواز و آواز برگشت . (ناظم الاطباء).
-
خداآزار
لغتنامه دهخدا
خداآزار. [ خ ُ ] (نف مرکب ) آنکه از راه خدا برگشته است .آنکه با برگشت از راه خدا رنج خدا دهد : نامه ات آنست کت آمد بدست ای خداآزار و ای شیطان پرست .مولوی .
-
بازگذار
لغتنامه دهخدا
بازگذار. [ گ ُ ] (حامص مرکب ) برگشت . (ناظم الاطباء). بازآینده . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 161). || (ص ) شایسته . مناسب . لایق . (ناظم الاطباء). موافق . مناسب . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 161).
-
ربیعةبن روح
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن روح . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ] (اِخ ) عنسی ... از مردم مدینه و از صحابه ٔ حضرت رسول بود. او در عصر حضرت به مدینه برگشت و در آنجا درگذشت . (از الاصابة ج 1 قسم 1). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خزاعی . بعضی او را اسلمی گفته اند. ابوعمر از او نام برده است و حدیث زیر را از او نقل می کند: پیغمبر (ص ) در جنگ حنین با اسیران برگشت و آنان را در جعرانة قسمت کرد. (از الاصابه قسم 1 ج 1 ص 93).