کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگردینهزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زا
لغتنامه دهخدا
زا. (اِمص ) در تداول بمعنی زایش .- سر زا رفتن ؛ مردن زن گاه بارنهادن . || (نف ) مخفف زاینده . افزاینده : سخت زا.- نازا ؛ عقیم . ماده ای که بچه نیاورد. || (ن مف )مخفف زاییده .- تازه زا ؛ تازه زائیده .مولودی که تازه به دنیا آمده .
-
زا
لغتنامه دهخدا
زا. [ زُ اِ] (اِخ ) نام دختری است از احفاد کنستان تن پورنی روژنت که امپراطور بیزانس بوده و سلطنت وی از 912 تا 959 م . امتداد داشت و برحسب تحقیقاتی که شده است نسب خود را به اشکانیان می رسانید. زُاِ به همسری کنستان تن مونوماک امپراطور بیزانس (1046-1054...
-
عسل زا
لغتنامه دهخدا
عسل زا.[ ع َ س َ ] (نف مرکب ) عسل زاینده . ایجادکننده ٔ عسل .
-
کوه زا
لغتنامه دهخدا
کوه زا.(نف مرکب ) کوه زاینده . (اصطلاح زمین شناسی ) تولیدکننده ٔ کوه . جنبشها و حرکات و چین خوردگیهایی که در سطح زمین موجب پیدایش کوهها شود. (از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوه زایی شود.
-
زنده زا
لغتنامه دهخدا
زنده زا. [ زِ دَ / دِ ] (نف مرکب ) بچه زا. ج ، زنده زایان . بچه زایان . پستانداران . (فرهنگ فارسی معین ).
-
یریت زا
لغتنامه دهخدا
یریت زا. [ ی ِ ] (اِخ ) یریتسا. نام شهری به ارمنستان قدیم . (یادداشت مؤلف ).
-
آتش زا
لغتنامه دهخدا
آتش زا. [ ت َ ] (نف مرکب ) که آتش تولید کند.
-
تازه زا
لغتنامه دهخدا
تازه زا. [ زَ / زِ ] (ن مف مرکب ) تازه زاد. آنکه بتازگی زائیده باشد خواه زن بود و یا حیوان . (ناظم الاطباء).
-
تخم زا
لغتنامه دهخدا
تخم زا. [ ت ُ ] (نف مرکب ) که تخم زاید. زاینده ٔ تخم . تخم دهنده : دوم بستوهای ماده (در فوکوس ها) که در آنها نیز رشته های زایاست . در سررشته های زایای آنها یاخته ٔ درشتی است که به هشت قسمت تقسیم میشود و هر یک از آنها را یک تخمه می گویند و مجموعه ٔ هش...
-
ماتم زا
لغتنامه دهخدا
ماتم زا. [ ت َ ] (نف مرکب ) ماتم زاینده . آنچه ماتم آرد. سوک بار. غم افزا. اندوه آور. اندوه بار.
-
بچه زا
لغتنامه دهخدا
بچه زا. [ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) که بچه زاید. بچه زاینده . صفت آن جانوران که بچه زایند. (از جانورشناسی عمومی ج 1 ص 188).
-
بیماری زا
لغتنامه دهخدا
بیماری زا. (نف مرکب ) ممرض . (فرهنگستان ایران ). مولد امراض . مرض آور. مرض انگیز. تولیدکننده ٔ مرض .
-
خره زا
لغتنامه دهخدا
خره زا. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) قریه ای است فرسنگی بیشترمیانه ٔ شمال و مغرب اشفایقان . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
خوی زا
لغتنامه دهخدا
خوی زا. [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ ] (نف مرکب ) مُعَرِّق . (یادداشت مؤلف ).
-
زند و زا
لغتنامه دهخدا
زند و زا. [ زِ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول زه و زا کردن . زائیدن . و با کردن صرف شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- زند و زا کردن ؛ توالد و تناسل کردن . (یادداشت ایضاً).