کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگردانیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برگردانیده
لغتنامه دهخدا
برگردانیده . [ ب َ گ َ دَ / دِ ](ن مف مرکب ) برگشت داده . ردکرده . پس آورده . (فرهنگ فارسی معین ). متکرَّر. (از منتهی الارب ): مَسحور؛ برگردانیده شده از حق . عَکم ؛ برگردانیده شدن از زیارت کسی . (از منتهی الارب ). || واپس برده . بازپس برده . || پشت و...
-
جستوجو در متن
-
برگردانده
لغتنامه دهخدا
برگردانده . [ ب َ گ َدَ / دِ ] (ن مف مرکب ) برگردانیده . (فرهنگ فارسی معین ). ردشده . برگشت داده شده . رجوع به برگردانیده شود.
-
معکوم
لغتنامه دهخدا
معکوم . [ م َ ] (ع ص ) برگردانیده شده . (ناظم الاطباء).
-
سجس
لغتنامه دهخدا
سجس . [ س َ ج ِ ] (ع ص ) آب رنگ برگردانیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
همهیم
لغتنامه دهخدا
همهیم . [ هَِ ] (ع اِ) شیر بیشه . || (ص ) خر برگردانیده آواز در سینه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
سواهم
لغتنامه دهخدا
سواهم . [ س َ هَِ ] (ع ص ) ابل سواهم ؛ شترانی که سفر آنها را برگردانیده و لاغر کرده باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
قیقاچ رفتن
لغتنامه دهخدا
قیقاچ رفتن . [ ق َ / ق ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) روی برگردانیده نشان کردن هدفی را. (یادداشت مؤلف ).
-
معزوقة
لغتنامه دهخدا
معزوقة. [ م َ ق َ ] (ع ص ) زمینی که با مِعْزَق برای کشتکاری برگردانیده شده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
باشکون
لغتنامه دهخدا
باشکون . [ ش ِ ] (ص مرکب ) برگردانیده . مقلوب . صورتی از باژگون و واژگون . رجوع به باژگون و باشگون و باژگونه و واژگونه شود.
-
متکرر
لغتنامه دهخدا
متکرر. [ م ُ ت َ ک َرْ رَ ] (ع ص ) مُکَرَّر. رای مهمله . (از منتهی الارب ). مکرر. (آنندراج ). نام حرف «را». (ناظم الاطباء).و رجوع به مکرر شود. || برگردانیده . (از منتهی الارب ). برگردانیده و دوباره گرفته . (ناظم الاطباء). || دودله شونده . (آنندراج )....
-
تغاریز
لغتنامه دهخدا
تغاریز. [ ت َ ] (ع اِ) آنچه برگردانیده شود از نهال خرما و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه برگردانیده شود از نهال خرما و جز آن بجای اصلی که در آن کاشته شود و در حدیث آمده : و ینبتون کما تنبت التغاریز. (از اقرب الموارد). و واحد آن تغریز است...
-
گردتاج
لغتنامه دهخدا
گردتاج . [ گ َ ] (اِ مرکب ) گردانیده ٔ کباب که مرغ یا گوشت گوسپند و دیگر حیوانات در آب بجوشانند و میانش به ادویه ٔ حاره برگردانیده کباب کنند. (الفاظ الادویه ).
-
محول
لغتنامه دهخدا
محول . [ م ُ ح َوْ وَ ] (ع ص ) سپرده کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). سپرده شده . تحویل شده . واگذارشده . || مبدل شده و برگردانیده شده . (ناظم الاطباء). تغییر حال داده .
-
برگاشته
لغتنامه دهخدا
برگاشته . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) برگردانیده . برگردانده : یکی سله از خنجر انباشته یکایک سر تیغ برگاشته . فردوسی .و رجوع به برگاشتن شود.