کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگردانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برگردانیدن
لغتنامه دهخدا
برگردانیدن . [ ب َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) برگرداندن . رد کردن . (ناظم الاطباء). برگشت دادن . پس آوردن . (فرهنگ فارسی معین ). اعاده کردن . اعاده دادن . رجعت دادن . ارجاع . عودت دادن . (یادداشت دهخدا). مراجعت دادن . || واپس بردن . بازپس بردن . (فرهنگ فارس...
-
واژههای مشابه
-
رو برگردانیدن
لغتنامه دهخدا
رو برگردانیدن . [ ب َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) روی برگردانیدن . رو برتافتن . اعراض کردن . پشت کردن . چهره را از مخاطب به علامت مخالفت یا دل آزردگی بسوی دیگر متوجه ساختن . و رجوع به رو برتافتن شود.
-
جستوجو در متن
-
رو برگرداندن
لغتنامه دهخدا
رو برگرداندن . [ ب َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) رو برگردانیدن . رجوع به رو برگردانیدن شود.
-
ششقلة
لغتنامه دهخدا
ششقلة. [ ش َ ق َ ل َ ] (ع مص ) تغییر دادن و برگردانیدن دینار را. (ناظم الاطباء). برگردانیدن دینار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
صلفحة
لغتنامه دهخدا
صلفحة. [ ص َ ف َ ح َ ] (ع مص ) برگردانیدن درم ها را. (منتهی الارب ).
-
ضهب
لغتنامه دهخدا
ضهب . [ ض َ ] (ع مص ) برگردانیدن چیزی را به آتش و تغییر دادن . (منتهی الارب ).
-
لغز
لغتنامه دهخدا
لغز. [ ل َ ] (ع مص ) برگردانیدن چیزی را از وجه آن . (منتهی الارب ).
-
اخاره
لغتنامه دهخدا
اخاره . [ اِ رَ ] (ع مص ) برگردانیدن ستور از راهی که میرود براهی دیگر.
-
صدود
لغتنامه دهخدا
صدود. [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صد. رجوع به صد شود. || (مص ) روی برگردانیدن از چیزی و اعراض کردن . (منتهی الارب ). بگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). برگشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بازداشتن کسی را از چیزی و برگردانیدن . (منتهی الارب ).
-
دهدمة
لغتنامه دهخدا
دهدمة. [ دَ دَ م َ ] (ع مص ) شکستن چیزی را. || ویران ساختن و برانداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برگردانیدن بعض چیزی را بر بعضی . (منتهی الارب ). برگردانیدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
استصراف
لغتنامه دهخدا
استصراف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگردانیدن خواستن ، چنانکه از خدای تعالی مکاره را. بگردانیدن خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). برگردانیدن خواستن . (منتهی الارب ).
-
عکص
لغتنامه دهخدا
عکص .[ ع َ ] (ع مص ) برگردانیدن . (از منتهی الارب ). منصرف کردن کسی را از حاجت خود. (از اقرب الموارد). || رد کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
عوث
لغتنامه دهخدا
عوث . [ ع َ ] (ع مص )برگردانیدن کسی را از امر، چندان که متحیر گردد. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).