کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برچکیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برچکیدن
لغتنامه دهخدا
برچکیدن . [ ب َ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) چکیدن : چو گودرز پیش تهمتن رسیدسرشکش ز مژگان برخ برچکید. فردوسی .یکی قطره ای بر کفم برچکیدکف دست من گشت چون کوثری . منوچهری .رجوع به چکیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
ترشش
لغتنامه دهخدا
ترشش . [ ت َ رَش ْ ش ُ ] (ع مص ) ورچکیدن و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ). چکیدن آب و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ترشش آب و خون بر چیزی ؛ تفرق آن . (از اقرب الموارد). چکیدن و جاری شدن آب . (از المنجد). برچکیدن آب یا گل تر یا مثل آ...
-
چکیدن
لغتنامه دهخدا
چکیدن . [ چ َ / چ ِ دَ ] (مص ) اندک ریخته شدن . (آنندراج ). معروف است . (غیاث ). ریزان شدن مایع به شکل قطره . (ناظم الاطباء). ریختن مایع به شکل قطره . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). اِنمِجاج . تَقَطﱡر. تَکَوﱡر. رَش . قَطَر. قَطر. قُطور. وَدق . استی...