کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برپیچیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برپیچیدن
لغتنامه دهخدا
برپیچیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) پیچیدن بسوی بالا.(یادداشت بخط مؤلف ). پیچیدن . بپیچیدن : مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچدخسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد. سعدی .رجوع به پیچیدن شود. || التفاف . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل ).
-
واژههای مشابه
-
عنان برپیچیدن
لغتنامه دهخدا
عنان برپیچیدن . [ ع ِ ب َ دَ ] (مص مرکب ) رو برتافتن . روی گردانیدن . پشت کردن : بخندید و گفتا عنان برمپیچ که سلطان عنان برنپیچد ز هیچ . سعدی .مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچدخسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد. سعدی .اگر صلح خواهد عدو سر مپیچ...
-
جستوجو در متن
-
بزموی
لغتنامه دهخدا
بزموی . [ ب ُ ] (اِ مرکب )سَبَد. (السامی ). شَعر. (مجمل اللغة) (زمخشری ) (مهذب الاسماء) (السامی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). مقابل پشم . مقابل بزپشم . صوف . (یادداشت بخط دهخدا). قاتمه . بزمو: ما له سبد و لا لبد؛ نیست او را بزموی و بزپشم . (م...
-
برتافتن
لغتنامه دهخدا
برتافتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) پیچیدن و برگردانیدن . (ناظم الاطباء). برگرداندن .تاکردن . کج کردن . پیچاندن . خماندن . خمانیدن . بسوی دیگر کژ کردن . (یادداشت مؤلف ). برگردانیدن چنانکه دم کارد یا چنگال یا نوک میخ و امثال آن را. قسمتی از چیزی متصل را...