کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برنداق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برنداق
لغتنامه دهخدا
برنداق . [ ب َ رَ ] (اِ) مصحف یرنداق . (حاشیه ٔ معین بر برهان قاطع). «برنداف » که در برهان آمده غلط است و اصل آن برنداق و یرنداق است .(یادداشت دهخدا). و رجوع به برنداف و یرنداق شود.
-
جستوجو در متن
-
برنداف
لغتنامه دهخدا
برنداف . [ ب َ رَ ] (اِ) تسمه و دوال . (برهان ). چرم زین و لگام . و صحیح آن برنداق است . (از آنندراج ) : ازیرا که می زین و زآن بایدت برنداف زین و عنان و لگام . مختاری (از آنندراج ).|| روده ها، اعم از روده ٔ انسان یا حیوان . (از برهان ). و رجوع به برن...
-
یرنداق
لغتنامه دهخدا
یرنداق . [ ی َ رَ ] (ترکی ، اِ) تسمه ودوالی که نرم و سپید و جسیم و ستبر باشد. (از برهان ) (ناظم الاطباء). ارنداق . برنداق . قِدّ. قِدّه . تسمه .دوال . یشمه . حمیر. حمیره . اُشْکُزّ. (یادداشت مؤلف ). دوال کفشگر. (آنندراج ). یشمه . (صحاح الفرس ): حمیر...
-
استبرق
لغتنامه دهخدا
استبرق . [ اِ ت َ رَ ] (معرب ، اِ) معرب استبرک . (منتهی الارب ). دیبا. (مهذب الاسماء). دیبای ستبر. (ربنجنی ). دیبای سطبر یا دیبا که بزر ساخته باشند یا جامه ٔ حریر سطبر مانند دیبا یا برنداق سرخ مشابه زههای کمان . (منتهی الارب ). دیبای سفت و گنده است م...