کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برنجمشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برنجمشک
لغتنامه دهخدا
برنجمشک . [ ب َ رَ م ُ ] (اِ مرکب ) به معنی فلنج مشک است که بالنگوی خودروی باشد. (از برهان ). قرنفل بستانی . (از منتهی الارب ). افرنجمشک . حبق القرنفلی . (اختیارات بدیعی ). بالنگو. (الفاظ الادویة). پرنجمشک .فرنجمسک . فرنجمشک . رجوع به فرنجمشک و بالنگ...
-
جستوجو در متن
-
افرنجمشک
لغتنامه دهخدا
افرنجمشک . [ اِ رَ م ُ / م ِ ] (اِ) فرنجمشک . نباتیست که آنرا بشیرازی بالنگوی خودرو گویند، بواسیر را نافع است . (برهان ) (هفت قلزم ). قرنفل بستانی . معرب برنجمشک ، مفتح سده ٔ دماغی و مقوی جگر و دل و معده هر دو، هاضم غذای غلیظ و گویند فرنجمشک نباتی اس...