کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برقراری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برقراری
لغتنامه دهخدا
برقراری . [ ب َ ق َ] (حامص مرکب ) استقرار: پس از برقراری اصول دمکراسی . || (ص نسبی ) منصوب شده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
برگماشتگی
لغتنامه دهخدا
برگماشتگی . [ ب َ گ ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی برگماشته . برقراری . || مباشرت . وکالت . || قوت .توانایی . (ناظم الاطباء). و رجوع به برگماشتن شود.
-
ترانت
لغتنامه دهخدا
ترانت . [ تْرا / ت ِ ] (اِخ ) شهری است در ایتالیا که 63000 تن سکنه دارد. در قرن 16 م . اصلاحات و برقراری انضباطهای جالبی در مذهب کاتولیک در این شهر پی ریزی گردید.
-
کمینفورم
لغتنامه دهخدا
کمینفورم . [ ک ُ فُرْ ] (اِخ ) اتحاد کمونیستی که در 15 ماه اکتبر سال 1947 بجای کمینترن تشکیل شد و دفتر سیاسی آن در بلگراد مستقر گردید. هدف کمینفورم برقراری اتحاد و همکاری بین احزاب کمونیستی جهان بود. این سازمان در ماه آوریل 1956 تعطیل شد. (فرهنگ فارس...
-
مستثبت
لغتنامه دهخدا
مستثبت . [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استثبات . رجوع به استثبات شود. || آنکه در امری درنگ کند و شتاب نکند. (اقرب الموارد). || مشورت کننده و بررسی کننده در کار خویش . (اقرب الموارد). || صابر وشکیبا. || پایدار و برقرار. || خواهان ثبوت و پایداری ...
-
ایستادگی
لغتنامه دهخدا
ایستادگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) پایداری . استواری . ثبات . برقراری . سکون . آرامش . (ناظم الاطباء). استقامت . مقاومت دربرابر امری : و گفت از نماز جز ایستادگی تن ندیدم . (تذکرة الاولیاء عطار). می باید که به رعایت و تیمار حیوانات ایستادگی نمایی و بر قدم...
-
فتنه نشان
لغتنامه دهخدا
فتنه نشان . [ ف ِن َ / ن ِ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه باعث خفتن فتنه و برقراری آرامش گردد. آنکه فتنه را فرونشاند : خشمت اندر سوز خصم و نهیت اندر شر خلق فتنه ٔ آتش کش است و آتش فتنه نشان . فرخی .شاد باش ای مطاع فتنه نشان ای ز امن تو خفته فتنه ، ستان . ابوا...
-
مترنیخ وینبورگ
لغتنامه دهخدا
مترنیخ وینبورگ . [ م ِ ت ِ ویم ْ ] (اِخ ) سیاستمدار معروف اتریشی (1773-1859 م .). او از 1806 تا 1809 م . سفیر اتریش در فرانسه بود. آنگاه صدراعظم اتریش گردید. در 1813 م . امپراتور اتریش را وادار به ضدیت با ناپلئون کرد. او در برقراری ازدواج میان ناپلئو...
-
روداری
لغتنامه دهخدا
روداری .(حامص مرکب ) کنایه از شرم حضور. (آنندراج ). رودربایستی . از «رو داری » آن خواهند که امروز از «رودربایستی » اراده کنند. (از امثال و حکم دهخدا) : نباشد سخت باطن چشم روداری ز احبابش بود آیینه ٔ فولاد کی حاجت به سیمابش . تأثیر (از آنندراج ).- ام...
-
متانت
لغتنامه دهخدا
متانت . [ م َ ن َ ] (ع اِمص ) استواری و محکمی . (غیاث ). پایداری و برقراری و ثبات قدم و استحکام . (ناظم الاطباء) : ای عزم تو بادی که در متانت بنیاد چو کوه استوار دارد. مسعودسعد (دیوان ص 100).چون کاری کند [ شیر ] ... در تقریر فواید و منافع آن مبالغت ک...
-
منشی زاده
لغتنامه دهخدا
منشی زاده . [ م ُ دَ / دِ ] (اِخ ) ابراهیم خان . (1296-1336 هَ . ق .) وی در ایروان تولد یافت و در سال 1307 هَ . ق . همراه پدر به ایران مهاجرت کرد و چون جد وی میرزا محمد منشی نام داشت به منشی زاده اشتهار یافت . منشی زاده مانند پدر خود وارد خدمت قزاقخا...
-
حسام السلطنه
لغتنامه دهخدا
حسام السلطنه . [ ح ُ مُس ْ س َ طَ ن َ ] (اِخ ) محمدتقی میرزا فرزند فتح علیشاه است . مادرش از طایفه ٔ بختیاری بود و مریم خانم خواهر پشت و کالبدی او زن رستم خان برادر اللهیارخان آصف الدوله بود. محمدتقی میرزا در حیات پدر حکومت عراق را داشت و فتحعلیشاه و...
-
نیابت
لغتنامه دهخدا
نیابت . [ ب َ ] (ع اِ) نوبت . بار. پاس . (از منتهی الارب ). رجوع به نیابه و نیز رجوع به نیابة و نیاوه شود : وز آن پس نیابت به ایرج رسیدمر او را پدر شهر ایران گزید. فردوسی .یک چند گه نیابت آن بوستان گذشت وین چند گه نیابت این بوستان رسید. سوزنی .یکدو ن...
-
هانری سوم
لغتنامه دهخدا
هانری سوم . [ ی ِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (1207-1272 م .) پادشاه انگلیس ، پسر ژان (لاک لاند) پادشاه انگلستان و نوه ٔ هانری دوم بود. در سال 1207م . به دنیاآمد و به سال 1216م . بوسیله ٔ اشراف انگلیس که بر ضدپدرش قیام کرده بودند به پادشاهی نشانده شد. وی با فر...