کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برسوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برسوم
لغتنامه دهخدا
برسوم . [ ] (اِ) بعربی قسب است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
برسوم
لغتنامه دهخدا
برسوم . [ ب َ ] (اِ) برسم شاخه ٔ درخت گز. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به برسم شود.
-
واژههای همآوا
-
برصوم
لغتنامه دهخدا
برصوم . [ ب ُ ] (ع اِ) غلاف قاروره (منتهی الارب ) (آنندراج ) و اگر از جگن باشد بپارسی پیزری گویند. (یادداشت مؤلف ). || پوست پاره ای که سر قاروره و مانند آن را بدان بندند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه مر شیشه بدان سخت کنند. ج ، براصیم . (مهذب الاس...
-
جستوجو در متن
-
آریستفان
لغتنامه دهخدا
آریستفان . [ ت ُ ] (اِخ ) اَریستفان . نام شاعر فکاهی مشهور آطنه (آتن ) در مائه ٔپنجم ق .م . او در اشعار خود برسوم و آداب و عادات زمان سخت تاخته و نامه هائی از مضاحک چون نامه ٔ غوکان ، زنبوران ، سواران ، مرغان و مضحکه ٔ باستانی و جز آن دراین زمینه پرد...
-
اسعدمخلص پاشا
لغتنامه دهخدا
اسعدمخلص پاشا. [ اَ ع َ م ُ ل ِ ] (اِخ ) یکی از وزرای دولت عثمانی . وی اصلاً از آیاش بود و در عصر سلطان محمودخان در تاریخ 1230 هَ .ق . با رتبه ٔ وزارت بحکومت ادرنه و در سال 1245 هَ .ق . والی ارض روم (ارزنةالروم ) شد و بعداً بحکومت سیواس ، صیدا، حلب و...
-
اصحاب اطراف
لغتنامه دهخدا
اصحاب اطراف .[ اَ ب ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزداران . آنانکه مرزهای کشور را نگهبانی کنند. اصحاب ثغور: اصحاب اطراف بدو می نگرند و دم درکشند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 399). و از ری نامه ها رسیده بود پیش از این بچندروز که کارها مستقیم است و پسر کا...
-
دان
لغتنامه دهخدا
دان . (نف مرخم ) مخفف داننده است ، صفت فاعلی از دانستن . ترکیبات ذیل که بترتیب الفباء مرتب داشته شده شاهد این معنی کلمه ٔ دان است در ترکیب با کلمات دیگر:- آداب دان ؛ داننده ٔ آداب . آشنا به آداب . رسم دان .- ادادان ؛ داننده ٔ ادا : هر چه در خاطر عا...
-
ابوالحسین
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) نوری احمدبن محمد خراسانی بغوی ، مشهور به ابن البغوی . از مردم بغشور میان هرات و مروالروذ. یکی از مشایخ طریقت صوفیه معاصر جنید. وی به بغداد میزیست و پیش از وفات جنید به سال 297 هَ . ق . درگذشت . شیخ فریدالدین عط...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن محمدبن البغوی الهروی . مکنی به ابوالحسین نوری . از مشاهیر طبقه ٔ عرفا و معارف اهل حال است بزهد و تقوی معروف و بلسان خوش موصوف بوده جد وی از اهالی بغشور است که شهری بوده در مابین هرات و مرو پدرش از آن شهر به بغداد نقل نمود و...