کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برخفج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برخفج
لغتنامه دهخدا
برخفج . [ ب َ خ َ ] (اِ) برخنج . برخفچ . گرانی که در خواب بر مردم اوفتد. (فرهنگ اسدی ) (انجمن آرا). و آنرا بتازی کابوس خوانند. درفنجک . فرنجک . (انجمن آرا). بختک . عبدالجنه . ضبغطی : بوصال اندر ایمن بدم از گشت زمان تا فراق آمد بگرفتم چون بر خفجا. آغا...
-
جستوجو در متن
-
یرخفج
لغتنامه دهخدا
یرخفج . [ ی َ خ َ ] (اِ) به معنی برخفج است و آن سنگینی و گرانی باشد که در خواب بر مردم افتد و آن را به عربی کابوس گویند. (برهان ) (آنندراج ). به معنی کابوس و ظاهراً تصحیف برخفج است . (یادداشت مؤلف ). برخفج و کابوس . (ناظم الاطباء). و رجوع به برخفج ش...
-
برخنج
لغتنامه دهخدا
برخنج . [ ب َخ َ ] (اِ) برخفج . ثقلی که در خواب بر مردم اوفتد. (فرهنگ اسدی ). گرانی که مردم را در خواب فرو همی گیرد و آنرا سنغبه [ ظاهراً ستنبه ] و سکاچه نیز گویند. وبتازی کابوس خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ) : با وصال تو بودمی ایمن در فراغم بمانده چون ب...
-
برخفچی
لغتنامه دهخدا
برخفچی . [ ب َ خ َ ] (حامص ) درشتی و ستیزه کاری . (برهان ).درشتی و ستیزه کاری و سختی و منازعه . (ناظم الاطباء).ستنبه گری و ستیزه کاری . (شرفنامه ٔ منیری ). || رشک و حسد. (ناظم الاطباء). رجوع به برخفج شود.
-
بختک
لغتنامه دهخدا
بختک . [ ب َ ت َ ] (اِ مصغر) مصغر بخت . (ناظم الاطباء). || کابوس . خانق . نیدلان . جاثوم .سکاچه . ضاغوط. مندد. عبدالجنه . فرنجک . کرنجو. باروک . برک . نیدل . جثا. درفنجک . (ناظم الاطباء). برخفج . (یادداشت مؤلف ). سنگینی که در خواب بر کسی پیدا شود. |...
-
برخفچ
لغتنامه دهخدا
برخفچ . [ ب َ خ َ ] (اِ) برخفج . برغفج . کابوس . بختک . عبدالجنة. (فرهنگ فارسی معین ). کابوس که گرانی باشد که در خواب بر مردم افتد و فرنجک نیز گویند. (ناظم الاطباء). گرانی که در خواب بر مردم افتد و آنرا بعربی کابوس و عبدالجنة خوانندو بعضی آنرا از شیا...
-
برفنجک
لغتنامه دهخدا
برفنجک . [ ب َ ف َ ج َ ] (اِ) فدرنجک .ورفنجک . فرنجک . فرونجک . فرهانج . بختک . (فرهنگ فارسی معین ). فرنجک و آن مرضی است که مردم را در خواب فروگیرد. (انجمن آرا) (برهان ). عبدالجنة. (فرهنگ فارسی معین ) (آنندراج ). کابوس . (اوبهی ) (ناظم الاطباء) (فرهن...
-
کابوس
لغتنامه دهخدا
کابوس . (اِ) مأخوذ از کلمه ٔ لاتینی انکبوس . استنبه . باروک . بخت . بختک . بَرخَفج . بَرخَفَج .بینی گلی . (فرهنگ نظام ). جاثوم . جثام . (منتهی الارب ). خانق . (بحر الجواهر). خرخجیون . خرنجک . خرونجک (شاید ووروجک که زنها به اطفال شیطان میگویند اصلش ا...
-
درفنجک
لغتنامه دهخدا
درفنجک . [ دَ ف َ ج َ ] (اِ) کابوس بود که شب در خواب بر مردم نشیند. (لغت فرس اسدی ). گرانی که در خواب بر مردم افتد و آنرا به عربی کابوس خوانند. (برهان ) (آنندراج ). حکما گویند ماده ٔ سودائی است که در خواب بسبب آن ماده چنان نماید که شخصی مهیبی یا جانو...
-
گرانی
لغتنامه دهخدا
گرانی . [ گ ِ ] (حامص )مقابل ارزانی در نرخ . گرانی بها: این روزها گرانی بیداد می کند. || سختی . دشواری : چون چنین است مرا بی تو بقایی نبودبه بود گر بروم زود و گرانی ببرم . سیفی نیشابوری .رجوع به گران شود. || (حامص )مقابل سبکی در وزن . (آنندراج ). سنگ...