کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برج بالان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کوکبه دار
لغتنامه دهخدا
کوکبه دار. [ ک َ / کُو ک َ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ کوکبه . آنکه پیشاپیش پادشاهان کوکبه حمل کند : چو آن کوکب از برج خود شد روان تویی کوکبه دار آن خسروان . نظامی .و رجوع به کوکبه (معنی آخر) شود.
-
غلبه کردن
لغتنامه دهخدا
غلبه کردن . [ غ َ ل َ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیره شدن . چیر شدن . فائق آمدن . صولت . بُهور. بَهر. غَلب . غَلَب . غَلَبَة. غُلبَة. استحواذ. بَذّ؛ غلبه کردن . اِبرار؛ غلبه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) : غلامان تیر انداختن گرفتند و چنان غلبه کردند...
-
بسطام
لغتنامه دهخدا
بسطام . [ ب ِ / ب َ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهریست و باین معنی بفتح هم آمده است . در آن شهر کسی را درد چشم و عشق عارض نشود و اگر عاشق وارد آن شهر گردد از عشق تسلی یابد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام شهریست که مولد حضرت بایزید است . (از غیاث ). نام شهریست...
-
کعبه ٔ زردشت
لغتنامه دهخدا
کعبه ٔ زردشت . [ ک َ ب َ / ب ِ ی ِ زَ دُ ] (اِخ ) نام یکی از آثار باستانی است واقع در نقش رستم به هفت هزارگزی شمال تخت جمشید. (یادداشت مؤلف ). در آثار عجم فرصت الدوله ٔ شیرازی این نقطه چنین وصف شده است : دورتر از کوه نقش رستم محاذی و روبروی دخمه ٔ د...
-
صاحب عین دبران
لغتنامه دهخدا
صاحب عین دبران . [ ح ِ ب ِ ع َ ن ِ دَ ب َ ] (اِخ ) کنایه از برج ثور است که برج دوم باشد از جمله ٔ دوازده برج فلک . (برهان ).
-
انبه
لغتنامه دهخدا
انبه . [ اَم ْ ب َ/ب ِ ] (از سانسکریت ، اِ) میوه ایست معروف در هندوستان . (برهان قاطع). میوه ایست مشهور که آنرا آنب گویند. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). درختی از دسته ٔ بلادریان جزو تیره ٔ سماقیان که در حدود سی گونه از این گیاه در آسیای جنوبی (در منا...
-
بشر حافی
لغتنامه دهخدا
بشر حافی . [ ب ِ / ب ُ رِ ] (اِخ ) نام ولیی که برهنه پا میگشت . (غیاث ) (از آنندراج ). یکی از اولیاکه برهنه پا میگشت . (ناظم الاطباء). بشربن حرث بن عبدالرحمن به این نسبت مشهور میباشد. (سمعانی ). بشربن حارث بن عبدالرحمن بن عطأبن هلال معروف به حافی . ...
-
برجی
لغتنامه دهخدا
برجی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به برج . || (اِ) برجی کوچک . (ناظم الاطباء).
-
بزغاله ٔ فلک
لغتنامه دهخدا
بزغاله ٔ فلک . [ ب ُ ل َ / ل ِ ی ِ ف َ ل َ ] (اِخ ) کنایه از برج جدی است . (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به بزغاله شود.
-
بنوقلایض
لغتنامه دهخدا
بنوقلایض . [ ب َ ق َ ی ِ ] (اِخ ) آن ستاره هایی است که درگرداگرد دبران از برج ثور صف کشیده اند. (المرصع).
-
بیت الاعداء
لغتنامه دهخدا
بیت الاعداء. [ ب َ تُل ْ اَ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت الاصدقاءباشد و آن بیت دوازدهم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
بیت الموت
لغتنامه دهخدا
بیت الموت . [ب َ تُل ْ م َ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت النساء باشد و آن بیت هشتم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
بیت النساء
لغتنامه دهخدا
بیت النساء. [ ب َ تُن ْ ن ِ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت المرض والعبید باشد و آن بیت هفتم است . (یادداشت مؤلف ).
-
هشتنبر
لغتنامه دهخدا
هشتنبر. [ هََ تَم ْ ب َ ] (اِخ ) سپیدی خفی باشد در آسمان که تن آن در شش برج و دنب در برج هفتم است . و دنب آن را خمیدگی و تیرگی باشد. تنین فلک . اژدهای فلک . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
شهربندی
لغتنامه دهخدا
شهربندی . [ ش َ ب َ ] (حامص مرکب ) زندانی بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || محاصره . || در محاصره افتادن . (فرهنگ فارسی معین ) : چون در آن برج شهربندی یافت برج از آن ماه بهره مندی یافت .نظامی .