کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برجهانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برجهانیدن
لغتنامه دهخدا
برجهانیدن . [ ب َ ج َ دَ ] (مص مرکب ) جهانیدن . باعث برجهیدن گشتن . (ناظم الاطباء). برخیزانیدن . (آنندراج ). بجستن داشتن . ایثاب . (المصادر) (منتهی الارب ). انزاء. (منتهی الارب ). رجوع به جهانیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
برجهاننده
لغتنامه دهخدا
برجهاننده . [ ب َ ج َ ن َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) نعت فاعلی است از برجهانیدن . رجوع به برجهانیدن شود.
-
برجهانیده
لغتنامه دهخدا
برجهانیده . [ ب َ ج َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب )نعت مفعولی از برجهانیدن . رجوع به برجهانیدن شود.
-
تنقیز
لغتنامه دهخدا
تنقیز. [ ت َ ] (ع مص ) برجهانیدن . (زوزنی ). برجهانیدن آهو را. || رقصانیدن کودک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رقصانیدن مادر کودک را. (از اقرب الموارد).
-
برجهاندن
لغتنامه دهخدا
برجهاندن . [ ب َ ج َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به برجهانیدن و جهاندن شود.
-
ارقاص
لغتنامه دهخدا
ارقاص . [ اِ ] (ع مص ) پویه دوانیدن شتر. (منتهی الأٔرب ). در پویه داشتن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). || برجهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).برجهانیدن و ببازی داشتن کودک را. (منتهی الأرب ).
-
یوزانیدن
لغتنامه دهخدا
یوزانیدن .[ دَ ] (مص ) جستن فرمودن و برجهانیدن . (ناظم الاطباء). صورت متعدی یوزیدن . و رجوع به یوز و یوزیدن شود.
-
اسفاد
لغتنامه دهخدا
اسفاد. [ اِ ] (ع مص ) برجهانیدن نر بر ماده . (منتهی الارب ). بر گشنی داشتن ستور. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بر ایغری کردن داشتن .
-
انزاء
لغتنامه دهخدا
انزاء. [ اِ ] (ع مص ) برجهانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
ایثاب
لغتنامه دهخدا
ایثاب . (ع مص ) برجهانیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
ترقیص
لغتنامه دهخدا
ترقیص . [ ت َ ] (ع مص ) برجهانیدن مادر کودک را و جز آن . (زوزنی ). برجهانیدن و ببازی داشتن کودک را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). برجهانیدن کسی را. (از اقرب الموارد). || برقص واداشتن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نزد متأخران ا...
-
اطمار
لغتنامه دهخدا
اطمار.[ اِ ] (ع مص ) برجهانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || داخل کردن اسب همه ٔ نره ٔ خود را درغلافش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة).
-
تطفیر
لغتنامه دهخدا
تطفیر. [ ت َ ] (ع مص ) کفک برآوردن شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برجهانیدن اسب از نهر. (از اقرب الموارد).
-
تنزیق
لغتنامه دهخدا
تنزیق . [ ت َ ] (ع مص ) برسکیزانیدن و آلیز کنانیدن ستور را و برجهانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). زدن اسب تا آنکه برجهد و برخیزد. (از اقرب الموارد).