کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برجاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برجاء
لغتنامه دهخدا
برجاء. [ ب َ ] (ع ص ) مؤنث ابرج . زن فراخ چشم و آنکه سپیدی چشم او سخت سپید و سیاهی آن سخت سیاه باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- عین برجاء ؛ چشمی فراخ و نیکو. (مهذب الاسماء). چشمی که سپیدی آن سخت سپید و سیاهی آن سخت سیاه بود. (...
-
جستوجو در متن
-
ابرج
لغتنامه دهخدا
ابرج . [ اَ رَ ] (ع ص ) نیکوچشم . (مهذب الاسماء). نیکو و فراخ چشم . بزرگ و خوش چشم . که چشم دارد سپیدی آن سخت سپید و سیاهی سخت سیاه . آنکه سپیده ٔ چشمش بزرگ بود و سیاهه نیکو. (مصادر زوزنی ). مؤنث : بَرْجاء.