کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برای یدکی نگاه داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ناخن برای
لغتنامه دهخدا
ناخن برای . [ خ ُ ب ُ ] (اِ مرکب ) مقراض . (انجمن آرای ناصری ). از ناخن + برا (برنده ). رشیدی گوید «ناخن برا مقراض باشد و ناخن برای به بای فارسی ، مخفف ناخن پیرای ، و آن آلتی است که بدان ناخن پیرایند، و ظاهراً هر دو یک لغت است به بای فارسی » ناخن پیر...
-
برأی العین
لغتنامه دهخدا
برأی العین . [ ب ِ رَءْ یُل ْ ع َ ] (ق مرکب ) (از: ب + رأی + ال + عین ) بچشم خود. بدیده ٔ خود. معاینه .
-
جای برای کسی خالی کردن
لغتنامه دهخدا
جای برای کسی خالی کردن . [ ب َ ی ِ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعظیم کردن . (بهار عجم ) (آنندراج ). احترام نمودن از آنکس . (ناظم الاطباء). از جای برخاستن به احترام برای تازه وارد تا بدانجا نشیند : ببزم می پرستان محتسب خوش عزتی داردکه چون آید بمحفل شیشه خ...
-
جستوجو در متن
-
نگاه داشتنی
لغتنامه دهخدا
نگاه داشتنی . [ ن ِ ت َ ] (ص لیاقت ) که قابل نگاه داشتن است . که ازدرِ نگاه داشتن است . رجوع به نگاه داشتن شود.
-
پهلو نگاه داشتن
لغتنامه دهخدا
پهلو نگاه داشتن . [ پ َ ن ِ ت َ ](مص مرکب ) پهلو نگه داشتن . پهلو کردن . دوری کردن .
-
پیمان نگاه داشتن
لغتنامه دهخدا
پیمان نگاه داشتن . [ پ َ / پ ِ مان ْ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) استوارداشتن عهد. وفا. (دهار) وافی ؛ پیمان نگاه دارنده .
-
عداوت داشتن
لغتنامه دهخدا
عداوت داشتن . [ ع َ وَ ت َ ] (مص مرکب ) دشمنی کسی را در دل نگاه داشتن .
-
عصمة
لغتنامه دهخدا
عصمة. [ ع ِ م َ ](ع مص ) بازداشتن و نگاه داشتن از گناه و جز آن . (ازمنتهی الارب ). نگاه داشتن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ). منع. (تاج المصادر بیهقی ).
-
حرمت نگاه داشتن
لغتنامه دهخدا
حرمت نگاه داشتن . [ ح ُ م َ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) حرمت نگه داشتن . حرمت داشتن . حرمت کردن : آل پیمبر است مرا پیشرو کنون از آل او متاب و نگه دار حرمتش .ناصرخسرو.
-
حساب نگه داشتن
لغتنامه دهخدا
حساب نگه داشتن . [ ح ِ ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) حساب داری کردن . حساب را نگاه داشتن . حسیب نگه داشتن . رجوع به حِسیب شود.
-
گاوداری
لغتنامه دهخدا
گاوداری . (حامص مرکب ) شغل گاو داشتن . نگاه داشتن و مراقبت کردن و فربه کردن گاو.
-
حرمت گذاشتن
لغتنامه دهخدا
حرمت گذاشتن . [ ح ُ م َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) احترام کردن . حرمت داشتن . حرمت نگاه داشتن .
-
زبان نگاه داشتن
لغتنامه دهخدا
زبان نگاه داشتن . [ زَ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) خاموشی گزیدن . زبان بستن . زبان درکشیدن . زبان در کام دزدیدن : بندگان را زبان نگاه باید داشت با خداوندان که محال است روباهان را با شیران چخیدن . (تاریخ بیهقی ).
-
لنگر نگاه داشتن
لغتنامه دهخدا
لنگر نگاه داشتن . [ ل َ گ َ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) لنگر از کف ندادن .- لنگر نگاه نداشتن ؛ از اعتدال بدررفتن . سراسیمه شدن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 337).