کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
براق حاجب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
براق حاجب
لغتنامه دهخدا
براق حاجب . [ ب ُ ق ِ ج ِ ] (اِخ ) قتلغخان ، مؤسس سلسله ٔ قتلغخانیه یا قراختائیان کرمان است که از 619 تا 703 هَ . ق . در کرمان حکومت کردند. براق حاجب تا 632 هَ . ق . حکومت کرده است . وی نخست در خدمت سلطان محمد خوارزمشاه می زیست و سپس به کرمان رفت و ...
-
واژههای مشابه
-
گربه ٔ براق
لغتنامه دهخدا
گربه ٔ براق . [ گ ُ ب َ / ب ِ ی ِ ب ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از گربه که مویهای بدنش به نسبت از گربه های دیگر بلندتر و براق باشد : حریف شاهسواری که میتواند شدکه هست شیر فلک گربه ٔ براق او را.(از آنندراج ).
-
راق براق
لغتنامه دهخدا
راق براق . [ ب ِ ] (اِ مرکب ) هر دَرِ تمام گشوده . (لغت محلی شوشتر خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). || کنایه از ازاله ٔ بکارت دوشیزگان . (لغت محلی شوشتر).
-
براق خان
لغتنامه دهخدا
براق خان . [ ب ُ ] (اِخ ) هشتمین از اولوس جغتای به ماوراءالنهر. حکومت ظاهراً از 664 هَ . ق . تا 668 هَ . ق . رجوع به ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول شود.
-
تنگ براق
لغتنامه دهخدا
تنگ براق . [ ت َ ب ُ ] (اِخ ) دهی از بخش سمیرم بالاست که در شهرستان شهرضا واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
دیر ابن براق
لغتنامه دهخدا
دیر ابن براق . [ دَ رِ اِ ن ِ ب َرْ را ](اِخ ) دیری است در خارج حیرة. (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
خرمی
لغتنامه دهخدا
خرمی . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام قلعتی بوده است درنزدیکی شام . حمداﷲ مستوفی آرد: سلطان جلال الدین از آذربایجان بگرجستان رفت و مسخر کرد. آنجا شنید که براق در کرمان مخالفت میکند. در هفده روز از تفلیس بکرمان آمد براق حاجب بخدمت پیش او رفت . سلطان جلال الد...
-
یاقوت ترکان
لغتنامه دهخدا
یاقوت ترکان . [ ت َ ] (اِخ ) نام دختر براق حاجب از امرای گورخان قراختای که در کرمان سلطنت میکرد و به سال 634 هَ . ق . درگذشت . یاقوت ترکان منکوحه ٔ اتابک قطب الدین محمودشاه یزدی بود. (از تاریخ گزیده ص 529). ترکان خاتون زوجه ٔ اتابک سعدبن ابوبکربن سعد...
-
تابنکو
لغتنامه دهخدا
تابنکو. (اِخ ) حمید. برادر براق حاجب قتلغخان مؤسس حکومت قره ختائیان کرمان است و سومین حکمران سلسله ٔ مزبور هم سلطان قطب الدین محمد پسر تابنکو بوده و این سلاله در دوره ٔ فترت مغول تشکیل شد. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
حمیدتاینکو
لغتنامه دهخدا
حمیدتاینکو. [ ح َ ] (اِخ ) برادر براق حاجب قتلغخان مؤسس سلسله ٔ قره ختائیان و نیز پدر سلطان قطب الدین محمد سوم پادشاه سلسله ٔ نامبرده است . (قاموس الاعلام ). و رجوع به طبقات سلاطین اسلام ترجمه ٔ لین پول ص 163 شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) شجاع الدین زوزنی . او بزمان سلطان محمد خوارزمشاه به نیابت سلطان غیاث الدین پسر سلطان محمد خوارزمشاه حاکم کرمان بود. پس از وفات سلطان محمد، سلطان غیاث متوجه کرمان شد ابوالقاسم زوزنی شاهزاده را بشهر نگذاشت و غیاث الد...
-
خان ترکان
لغتنامه دهخدا
خان ترکان . [ ت َ ] (اِخ ) دختر براق حاجب سرسلسله ٔ ترکان قراختایی کرمان است . چون براق بسال 642 هَ . ق . فرمان یافت (در مدرسه ای که خود بظاهر در کرمان در محله ٔ ترک آباد ساخته بود بخاک سپرده شد) از او چهار دختر و یک پسر باقی ماند به اسامی زیر: دخترا...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ینالتکین از امراء سیستان : ... این شخص بقول خواندمیر بنقل از طبقات ناصری از ابناء عم محمد خوارزمشاه است که بهندوستان افتاده از آن جا در رکاب جلال الدین خوارزمشاه به کرمان آمده و سپس شاه عثمان از براق حاجب استمداد نمود و...